« نُقطِه،،بُرو سَرِِ خَط »



دقت کرده اید بعضی از انسان ها مانند بادکنک هستد.
جثه ای بزرک اما به نخی نازک وصل اند.
از بیرون ظاهری قرمز اما از درون بی رنگ.
از بیرون ظاهری پر محتوا اما از داخل فقط هوا.
با همه بزرگی اش جهت اش را بادی مشخص می کند که شاید از هر طرف بوزد.
تا رهایش می کنی از دستت فرار میکند.
در دریا غوطه ور است در آسمان شناور است و در زمین سردرگم.
هدف اش را در زندگی؛ آب هوای خاص آن منطقه یا آن زمان مشخص می کند.
بهتر است این گونه بگویم در هر سه حالت بدون حالت است.
فرق بین بهترین و بدترین شان را میزان باد داخلشان است نه نوع هوایی که داخل آن است.
اگر کسی بادکنکش را گم کنند شاید گریه کند ولی اگر سوراخ شود هیچ کس برایش گریه نمی کنه؛؛نه.
در دست هر کسی قرار می گیرد و صاحب مشخصی ندارد.
بعد از ی لذت صاحبانشان ؛ آن را رها می کنند.
و دیگر هیچ کس او را نمی شناسدمثل انسان ها.مثل انسان ها و مثل انسان ها.

بادکنک وجودت را بترکان تا آزاده شوی.


جانم گرفتی و مقام پستی به دستم دادی
آری این بار تو بانی شدی وباز فرارم دادی
من پسرکی کوچک مغز تهی از عشق بودم
تو آمدی و عقلم یدی و جام عشقم دادی
آری پست ترین مقام است عاشقی در نظرم
تو به من گفتی بیا و جرعه ای به قلبم دادی



نویسنده: محمدرضا صادقی نیا


امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان جهان (به مناسبت فرا رسیدن ایام  #محرم) 
 
 
1- #نیلسون_ماندلا  : امام حسین به من این توان را داد که برای حق و آزادگی بایستم .
 (متن کامل )
 
 
 
 
 
 
I have spent more than 20 years in prison, then on one night I decided to
 surrender by signing all the terms and conditions of government. But suddenly I
 thought about Imam Hussain (as) and Karbala movement and Imam Hussain (as)
 gave me strength to stand for right of freedom and liberation and I did.
 
 
‍ ترجمه : من بیشتر از بیست سال را در زندان طی کردم یک شب تصمیم گرفتم با تمام 
شرابط تعیین شده از سوی دولت خودم  را تسلیم کنم (و دیگر به دنبال آزادی نباشم ) اما ناگهان بیاد
 امام حسین و نهضت کربلا افتادم  و امام حسین این توان را به من داد  که برای حق و آزادگی بایستم 
و من این کار را کردم .
 
 
 
 
2- #آنتونی_بارای_مسیحی  : اگر امام حسین علیه السلام از آن ما بود مردمان را با 
حسین به مسیحیت فرا میخواندیم ، شما شیعیان قدر امام حسین را نمیدانید (متن کامل + سند )
امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان جهان (قسمت دوم : آنتونی بارا)
 
آنتونی بارا نویسنده ی مسیحی سکولار که نویسنده ی کتاب "حسین علیه السلام در
 اندیشه ی مسیحیت " است درباره ی امام حسین علیه السلام می گوید :
 
 
 
 
 
If Hussain was one of us , we would have put a flag and minaret
 him in every part of the earth and called the people to christianity
 
 
 
گر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می‌افراشتیم و
 در هر روستایی برای او منبری برپا می‌کردیم و مردم را با نام حسین
 به مسیحیّت فرا می‌خواندیم
 
You, Shi’a and Muslims, do not know the value of Imam Hussein you 
are supposed to be absolutely honest in conveying his words on the day of
 Ashura to the world
 
شما شیعیان و مسلمانان قدر امام‌حسین را نمی دانید !! شما شیعیان باید در انتقال
 پیامهای امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به جهانیان کاملا صادق باشید
 
 
 
 
 
 
3- #مهاتما_گاندی : حسین علیه السلام هر آنچه که داشت را فدا کرد اما از تسلیم شدن
 دربرابر حکومت ظالمانه امتناع کرد این فداکاری چراغ هدایت هر جامعه و ملتی می باشد .
امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان جهان (قسمت سوم : مهاتما گاندی )
 
 
گاندی بزرگترین رهبر ی هند که استقلال هندوستان از استعمارانگلستان 
مدیون اوست درباره ی امام حسین علیه السلام می نویسد :
 
 
There is a universal appeal in this martyrdom.
 Imam Husain sacrificed his all, but he refused to submit to
 a tyrannical government. He never gave any weight to the fact
 that his material force was far less in comparison with that of the enemy
. The power of faith to him is the greatest force which regards all material
 force as nothing. This sacrifice is a beacon light of guidance for every 
community and every nation.”
 
 
ترجمه : جذابیتِ فراگیری در شهادت امام حسین علیه السلام وجود دارد .
 امام حسین علیه السلام هر آنچه که داشت را فدا کرد اما از تسلیم شدن دربرابر حکومت ظالمانه امتناع کرد ،
 او هرگز برای این حقیقت که نیروی مادی اش بسیار کمتر از دشمن است اهمیتی قائل نشد .
 قدرت ایمان برایِ وی بزرگترین قدرت می باشد که در برابر آن تمامی قدرت های مادی را 
هیچ می انگارد. این فداکاری چراغ هدایت هر جامعه و ملتی می باشد .
 
 
/
 
ادامه دارد(  بخش دوم ):
 
امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان جهان (قسمت چهارم : چار دیکنز)
 
چار دیکنز یکی از برجسته ترین رمان نویس های انگلستان پیرامون قیام امام حسین می نویسد :
 
 
If Husain (as) had fought to quench his worldly desires…
then I do not understand why his sister, wife, and children
 accompanied him. It stands to reason therefore, that he 
sacrificed purely for Islam.
 
من‌متوجه‌نمی شوم ، اگر (امام‌) حسین  برای تمایلات دنیوی خود مبارزه کرده ،
 چرا همسر خواهر و بچه هایش را همراه خود برد؟ پس منطق می گوید او
 خود را فدای اسلام کرد ( ونه‌ قدرت طلبی )
 
 
 
 
امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان جهان (قسمت پنجم :جواهر لعل نهرو)
 
جواهر لعل و نهرو از رهبران استقلال هند که از او بعنوان نخستین نخست وزیر
 هند یاد می شود پیرامون امام حسین علیه السلام می نویسد :
 
The best lesson which we get from the tragedy of
 Karbala is that Husain and his followers were the rigid believers of God.
 They illustrated that numerical superiority does not count when it comes to
 truth and falsehood.
 
The victory of Husain despite his minority marvels me.”
 
 
بهترین درسی که از تراژدی کربلا می اموزیم این است که (امام) حسین و پیروانش ، 
حقیقتا به خدا باور داشتند .آنها نشان دادند برتری عددی ، 
وقتی به تقابل بین دروغ و حقیقت می رسد ، به حساب نمی اید( برتری عددی بی ارزش است )
 
پیروزی (امام)حسین باوجود تعداد کم شان مرا شگفت زده می کند .
 
 
 
 
امام حسین علیه السلام درکلام بزرگان جهان (قسمت ششم : توماس کارلایل)
 
 
توماس کارلایل از نویسندگان ومورخین بسیار برجسته ی جهان پیرامون
 شهادت امام حسین علیه السلام می گوید : 
 
In the history of Islam, especially the life of Imam Husain
 stands unique, unapproached and unapproachable by anyone.
 Without his martyrdom, Islam would have extinguished long ago.
 He was the savior of Islam and it was due to his martyrdom that Islam 
took such a deep root, which it is neither possible nor even imaginable
 to destroy now
 
ترجمه : در سراسر تاریخ اسلام ، دوران زندگی امام حسین علیه السلام بی همتاست 
. بدون شهادت ایشان اسلام مدتها قبل از بین می رفت . امام حسین ناجی اسلام بود 
و بدلیل شهادت او بود که اسلام اینچنین بنیان استواری یافت که اکنون  نابودی اسلام
 نه تنها غیرممکن است بلکه حتی قابل تصور هم نمی باشد !
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ماجرا و خاطره ای جالب از مسلمان شدن یک جوان:::::
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
لطفا در نشرش کوشا باشید.
 
 

لینک کوتاه مطلب: https://goo.gl/n1vj8w    

 

 

 
 
 
محمدرضا صادقی نیا

در منابع اهل سنت تحریفات زیده شده که منجر به تولید یک سری روایات جعلی شده که به یک سری ازین روایات می پردازیم:


وقال : النساء شر کلهن وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن 
.پیامبر ص فرمودند: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بى‌نیازى از آنها کم است.


محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2 ص 218 دارمکتبه الحیاه

لغنا أن الشافعی رأى امرأة فقال :إن النساء شیاطین خلقن لنا * نعوذ بالله من شر الشیاطین

از  شافعى چنین رسیده که زنى را دید سپس گفت : ن شیطان هایى هستند که براى ما مردان خلق شده ، خدایا ما از شر شیاطین به تو پناه مى‌بریم .

  طبقات الشافعیة، ج1 ، ص298،


قرار گرفتن زن در طبقه سگ و الاغ:::
 

حدثنا   أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا إسماعیل بن عُلَیَّةَ ح قال وحدثنی   زُهَیْرُ بن حَرْبٍ 
حدثنا إسماعیل بن إبراهیم عن یُونُسَ عن حُمَیْدِ بن   هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن أبی ذَرٍّ قال قال رسول اللَّهِ 
  صلى الله علیه وسلم إذا قام أحدکم یُصَلِّی فإنه یَسْتُرُهُ إذا کان بین   یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإذا لم یَکُنْ بین یَدَیْهِ مِثْلُ 
  آخِرَةِ الرَّحْلِ فإنه یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْأَةُ   وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ  . 

پیامبر   ص فرمودند : زمانى که یکى از شما براى نماز ایستاد اگر  در جلویش چیزى  مثل عصا بود نمازش
 را مى‌پوشاند زمانى که بین او دستانش  امثال عصا نبود پس در این هنگام نمازش را الاغ ، زن و سگ سیاه باطل مى‌کند  . 

صحیح مسلم، ج1، ص232 کتاب الصلاه باب قدر ما یستر المصلی



حَدَّثَنَا  آدَمُ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ سُلَیْمَانَ التَّیْمِىِّ  قَالَ سَمِعْتُ  أَبَا عُثْمَانَ النَّهْدِىَّ عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ - 
 رضى الله  عنهما - عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ مَا  تَرَکْتُ  بَعْدِى فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ »  

پیامبر ص فرمودند: پس از من براى مردان فتنه‏ اى زیان‏ انگیزتر از ن نخواهد بود  

صحیح البخاری، ج3، ص 361، ح5096 مکتبه السلفیه



همچنین عمر بن صحاک در نحوه برخورد با ن دستور به کتک کاری ن می دهد

از اشعث بن قیس نقل شده است که گفت:
ضِفْتُ عُمَرَ لَیْلَةً فلما کان فی جَوْفِ اللَّیْلِ قام إلى امْرَأَتِهِ یَضْرِبُهَا فَحَجَزْتُ بَیْنَهُمَا.
شبى مهمان عمر بودم نیمه هاى شب دیدم همسرش را کتک مى‌زند؛ 
او را از کتک زدن همسرش منع کردم. هنگامى که به بسترش برگشت گفت:
فلما أَوَى إلى فِرَاشِهِ قال لی یا أَشْعَثُ احْفَظْ عَنِّی شیئا سَمِعْتُهُ 
عن رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لَا یُسْأَلُ الرَّجُلُ فِیمَ یَضْرِبُ امْرَأَتَهُ.
اى اشعث! جمله‌اى از رسول خدا شنیده‌ام، آن را به خاطرت 
بسپار (آن جمله این است): کسى حق ندارد از مرد بپرسد که چرا همسرت را کتک مى‌زنی.
القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 639 ح1986
، بَاب ضَرْبِ النِّسَاءِ، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت؛


یا به این روایت توجه داشته باشید:




 بزی که آیات قرآن عایشه را خورد!!!

ابن ماجه از علمای بزرگ اهل خلاف روایت کرده است:

✍ ۱۹٤٤- (حسن) حَدَّثَنَا أَبُو سَلَمَةَ یَحْیَى بْنُ خَلَفٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْأَعْلَى، 
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ، عَنْ عَمْرَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، وعَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْقَاسِمِ، 
عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: لَقَدْ نَزَلَتْ آیَةُ الرَّجْمِ، وَرَضَاعَةُ الْکَبِیرِ عَشْرًا، وَلَقَدْ کَانَ فِی صَحِیفَةٍ تَحْتَ سَرِیرِی،
فَلَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَتَشَاغَلْنَا بِمَوْتِهِ، دَخَلَ دَاجِنٌ فَأَکَلَهَا».

عایشه گفت: آیه سنگسار و آیه رضاع کبیر (شیردادن به مردان بزرگسال) زیر تخت من بود 
ولی زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وفات یافت و ما مشغول شدیم، بزی آمد و آن را خورد!!!

✅ البانی محدث بزرگ وهابی هم این روایت را حسن می‌داند.

 سنن ابن ماجة، باب ۳۶، حدیث ۱۹۴۴، صفحه ۲۱۱، چاپ بیت الافکار الدولیة

 اسکن کتاب:
 

http://bit.ly/2Byn6bM

. 

http://bit.ly/2Byn6b M



 



مقام زن در آیین مسیحیت

 

گناه حوا نقش اساسی در ایمان همه ی مسیحیان دارد، زیرا به تصور مسیحیان علـت مأموریـت عیـسی مسیح(ع) بر روی زمین نافرمانی و سرپیچی حوا از دستور خداوند سرچشمه میگیـرد . او گنـاه کـرد وسپس آدم را اغوا نمود که درخواستش را اجابت کند . بنابراین خداونـد هـر دوی آنـان را از آسـمان بـهزمین هبوط داد، زمینی که به خاطر آنان لعنت شـده بـود. آن دو گناهانـشان را کـه از سـوی خداونـدبخشیده نشده بود به همهی نسلهایشان واگذار نمودند و بنابراین تمام انسانها زاییده می شوند و برای پاک کردن انسان از گناه نخستین، خداوند مجبور بود که عیسی مسیح(ع) را که به منزله ی پـسر خـدابود به صلیب قربانی نماید.


»و باید که زن به آرامی و با کمال اطاعت گیرد و زن را به تعلیم دادن اجازت نمی دهیم تا آن کـه زیـردست مرد باشد، بلکه سکوت اختیار کند، آدم خلق شد و حوا، آدم فریفته نشد، بلکه زن فریفتـه شـد واز حد نمود. (پولس)16

 

مارتین لوتر 17هیچ سودی جز بچه دار شدن و به دنیا آوردن کودکان تا سر حد امکـان، بـدون توجـه بـهجوانب آن، برای ن قائل نیست.

 

»اگر آنها از پا در آمدند و یا حتی مردند، مسئلهای نیس ت، بگذارید آنان در زایمان بمیرنـد، زیـرا ایـندلیل بودن آن ها در اینجاست.

 

انجیل کاتولیک می گوید: »زایش دختر یک خسارت است.18

 

دختر به عنوان مولودی دردناک و منبعی نهایی برای آبروریزی پدرش به حساب آمده است:

 

»دختر تو نافرمان است؟ به شدت مراقب او باش که باعث نشود تو سبب خنده ی دشمنانت واقع شـویو سر زبان ها بیفتی و در معرض شایعات مردم قرار گیری و آبروی خود را در میان مردم بریزی.19

 

                                                

16    - نامه ی اول پولس به تیمو تسیوس، باب دوم، آیات 11 تا 14.

17    - بانی آیین پروتستان (1483 تا 1546م).

18    انجیل کاتولیک، فصل 3،  آیهی 22.

19    انجیل کاتولیک، فصل 26، آیات 10 و 11.

                                               








اگر یک مرد زنش را متهم به بیعفتی نماید، شهادت آن زن به هیچ وجه مـورد ملاحظـه قـرار نخواهـدگرفت. زن متهم شده باید مورد محاکمهی سـختی قـرار گیـرد تـا مـشخص شـود او مجرم اسـت یـابی گناه.20 

بر طبق انجیل، اگر مردی عهدی با خدا بست، باید به طور کامل آن را عمـل نمایـد و نبایـد عهـدش رابشکند، اما نذر زن برای او اام آور نیست و باید با موافقت پدرش باشد. اگـر در خانـه ی پـدری زنـدگیمیکند و یا اگر ازدواج کرده است باید با موافقت شوهرش باشد . و چنان چه پدر و یا شوهر عهـد و نـذراو را باطل بدانند هر گونه ضمانتی که توسط او انجام گرفته، پوچ و بی معنا خواهد بود.

 

»اما اگر پدرش او را در روز شنیدنش مانع آید پس تمامی نذرها و قیدهایی که بر خودش بـسته اسـتثابت نخواهد شد. اگر شوهرش آنها را فیالواقع باطل ساخته است، در روز شنیدنش، پس هر چه کـهدر باب نذرش و در باب مقید ساختن خودش از لبانش جاری شده باشد استوار نخواهد شد، چـون  کـهشوهرش آن ها را باطل گردانیده است.21

 

مسیحیت روی هم رفته از طلاق نفرت و انزجـار دارد، عهـد جدیـد صـریحاً از ازدواج لاینحـل و ابـدیجانب داری می کند. این نسبتی است که به عیسی(ع) می دهند، او گفته است:

 

                                                

20     نوم، فصل 5، آیات 11 تا 31.

21     سفر اعداد، فصل 30، آیات 2 تا 15.

                                               







»اما من به شما میگویم؛ هر کس زنش را طلاق دهد، مگر در مـورد بـی ایمـانی در امـر ازدواج، باعـثگردیده که او به انحراف کشیده شود و هر طلاق داده شده را به نکاح در آورد مرتکب انحـرافشده است.22

 

اجبار نمودن زوج های از هم بریده به ماندن در کنار هم و مقاومت کردن در مقابل خواسته ها، نـه مـؤثراست و نه عقلانی، تعجب ندارد که جهان مسیحیت مجبور به طلاق کلیسایی شده است.

 

تلمود، چندین عمل جزئی و کوچک را مطرح نموده که شوهران را مجبور می سـازد تـا زنـان را طـلاقدهند:

 

»اگر در خیابان غذا خورد، اگر نوشیدنش در خیابان طولانی شد، اگر در خیابـان فرزنـدش را شـیر داد،در هر مورد، ربی میر23 می گوید؛ باید شوهرش را ترک کند.24

 

زنی که در طول ده سال نزاید، ربی ها به ما تعلیم نموده اند که اگر یـک مـرد زنـی را گرفـت و بـا او بـهمدت ده سال زندگی کرد و او بچه دار نشد، مرد باید او را طلاق دهد.25

 

»اما میخواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح اسـت و سـر زن مـرد (رسـاله پـولس، اول قرنتیـان،

3:11) ن از مسیح محرومند.

                                                

22    - انجیل متی، فصل 5، آیه ی 32.

23    - ربی میربن باروخ (1215 تا 1293م) یکی از مفسرین تلمود می باشد.

24    تلمود، گیت ،89.

25    تلمود، یب ()Yeb 64.

                                               

 

»زیرا که مرد نباید سرخود را بپوشاند، چون که او صورت و جلال خداست امـا زن جـلال مـرد اسـت.

(رساله پولس، اول قرنتیان ،7:11) فقط مردان می توانند جلال خدا باشند.

 

»شوهر سر زن است، چنان که مسیح نیز سر کلیسا (افسسیان ،23:5)

 

»ای ن! شوهران خود را اطاعت کنید، چنان  که خداوند را. (افسسیان ،22:5)

 

»همچنانکه کلیسا  مطیع مسیح است، ن نیز شوهران خود را در هر امری مطیع باشند. (افسسیان ،

 (24:5

 

»و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد. (قرنتیان ،9:11)

 

یکی از احکام که در عهد عتیق ذکر شده احکام فروختن دختر به عنوان کنیز است و برای آن قـوانینیوضع نموده اند و مسیحیان این احکام را از جانب خداوند می دانند. (سفر خروج ،7:21)

 

مطابق کتاب مقدس زن، پس از ده بار طلاق ناپاک می شود. (تثنیه ،4:24


مقام زن در آیین یهودیت

 

تصویر حوا، در روایات یهودی به عنوان یک وسوسه گر، منتج به دیدی بی نهایت منفی نـسبت بـه زنـانشده است و همهی ن به عنوان کسانی تصور شدهاند ک ه از مادرشان، یعنی حوا، گناه، حیله و تلبیسرا به ارث برده و در نتیجه همه ی آنان نادرست کار و از نظر اخلاقی پست و گناه کارند.

 

برای روشن شدن نقش به غایت منفی وارثان مؤنث حـوا بـه ذکـر یـک موعظـه از »مـواعظ سـلیمان می پردازیم:

 

»و زنی را که مثل دامهاست و دلش تله هاست و دست هایش کمندهاست یـافتم، کـه تلـخ تـر از مـرگاست. کسی که در حضور خدا پسندیده است از او رهایی خواهد یافت، اما گناه کـار گرفتـار وی خواهـدشد، اینک واعظ میگوید؛ که این را دریافتم، بعد از شمردن چیزها یک به یک تا آن کیفیت حـساب  را دریابم، که جان من الی الآن در جستجویش میباشد و نمییابد. این است که یـک مـرد از هـزار پیـداکردم، از تمامی آن ها زنی را پیدا نکردم.1

 

در بخش دیگری از ادبیات عبری که در انجیل کاتولیک2 یافت میشود می خوانیم: »هـیج شـرارتی، درهیچ جایی به پای شرارت ن نمیرسد. گناه با یک زن شروع شد و  به لطـف اوسـت کـه همـه ی مـامجبوریم بمیریم!

 

ربیهای یهود 9 لعنت را کـه بـر زنـان بـه خـاطر هبـوط و سقوطـشان، تحمیـل شـده اسـت، چنـینبرمیشمارند: »9 لعنت که خداوند همراه با مرگ به ن تحمیل نموده است عبارتنـد از: »1ــ تحمـلبارداری، 2ـ تحمل درد زایمان، 3ـ تحمل بزرگ کردن فرزنـد، 4ــ ایـن کـه بـه عنـوان گـواه و شـاهدپذیرفته نمی شود ،5ـ پس از همه ی این ها مرگ پاداش اوست و.3

 

ربیهای یهود، این را به عنوان وظیفهای برای مردان می دانند کـه بـرای تکثیـر نـژاد منـشأ زاد و ولـدباشند و رجحان واضحشان را برای فرزندان مذکر پنهان نمی کنند.

 

                                                

1       - مواعظ سلیمان، فصل 7، آیات 26 تا 28.

2       - سومین قسمت از عهد عتقیق ار مجموعه ی کتب مقدس است. در عهد عتیق ،(انجیل کاتولیک) در بین سرود سلیمان و مرائی واقع شده است و مترجمین مسیحی انگلیسی آن را بین مزامیر و مواعظ سلیمان قرار داده اند.

3       زن در یهود، لئونارد، ج، سویدلر ،1976م، ص 115.

                                               


»برای آنانی که فرزندشان مذکر است خوشی و برای آنهایی که فرزندشان مؤنث است ناخوشی اسـت.

هنگام تولد پسر همه خوش حالند و هنگام تولد دختر همه غم زده اند. هنگامی که پـسری پـا بـه جهـانمی گذارد صلح به جهان می آورد و هنگامی که دختری متولد می شود، هیچ!4

 

قلب یهود، تورات است و تورات یعنی؛ قانون، اما بر طبق تلمود5 ن از مطالعه ی تورات معافند. بعـضیاز ربی های یهود به شدت تابع این عقیده اند که »بهتر است کلمات تورات به آتـش بـسوزد تـا ایـن کـهن از آن بهرهمند شوند . و هر کس دخترش را تعلیم دهد ماننـد ایـن اسـت کـه او را وقاحـت تعلـیم نموده است.6

 

ن در جامعهی یهودی قدیم اجازه ی شهادت نداشته اند و ربی ها می گفتند؛ ن به خاطر چند لعنتـیکه بر آنها تحمیل شده است حق شهادت ندارند، ن در اسرائیل کنـونی نیـز حـق شـهادت دادن دردادگاه ربیون را ندارند.7

 

در یهود، نظارت پدر بر دختر آن اندازه مطلق است که حتی اگر بخواهد می تواند دخترش را بفروشـد واین نکته در نوشتههای ربیون آمده است: »مرد میتواند دخترش را بفروشـد، امـا زن نمـی توانـد، مـردمی تواند دختر را نامزد کند، اما زن نه.8

 

                                                

4       - زن در یهود، سویدلر ، ص 140.

5       - تلمود: مجموعه        سنتهای ربانی که قوانین و مقررات حضرت موسی(ع) را شرح و تفسیر می کند.

6       - یهودیت، دنیس، ال، کارمودی، ص 197.

7       ن اسرائیلی، حقیقت در پشت پندار، لسلی  هازلتون.

8       زن در یهود، سویدلر، ص 141.



                                               






ربیون یهود، حق شوهر بر دارایی های همسرش را به عنوان یک نتیجـه ی فرعـی از مالکیـت شـوهر بـرهمسر میدانند. اگر شخصی، مالک  زنی شود آیا به این نتیجه نمیرسیم که او مالک داراییهای او نیـزهست؟ و اگر او زن را به دست آورد. آیا دارایی او را به دست نمی آورد؟9

 

تلمود، وضعیت دارایی و مالی همسر را این گونه شرح می دهد:

 

»چگونه زن میتواند چیزی از خود داشته باشد، در صورتی که او مال شـوهرش اسـت؟ هـر چیـزی درشوهر است برای شوهر است و هر چه با اوست (همسر) نیز برای شـوهر اسـت. در آمـد و هـر چـه درخیابانها به دست میآورد مال شوهر است. متاع در خانه، حتی خرده نـان هـای روی میـز مـال اوسـت(شوهر). . او (همسر) اگر مهمـانی را بـه خانـه کنـد و غـذایش دهـد از شـوهر خـویش ی نمـودهاست.10

 

یهود، طلاق را بدون هیچ استثنایی جایز میشمارد، عهد قدیم، این حق را به شوهر می دهد کـه حتـیاگر زنش را دوست نداشته باشد او را طلاق دهد.

 

 

ن در جامعهی یهودی قدیم اجازه ی شهادت نداشته اند و ربی ها می گفتند؛ ن به خاطر چند لعنتـیکه بر آنها تحمیل شده است حق شهادت ندارند، ن در اسرائیل کنـونی نیـز حـق شـهادت دادن دردادگاه ربیون را ندارند



 

                                                

9        زن در یهود، سویدار، صص 164 و 165.

10     تلمود، گیت 62.


                                               




»مکتب شمایی  11میگوید؛ که مرد نباید زنش را طلاق دهد، مگر ایـنکـه گنـاهی از نـوع »سـوءرفتارجنسی از او ببیند، در حالی که مکتب هیلّّل 12میگوید؛ که او میتواند زنش را صـرفاً بـرای ایـن کـهغذایش را فاسد کرده طلاق دهد. ربی اََخیبا 13 میگوید؛ او حتی اگر دید کـه زن دیگـری زیبـاتر از زنخودش است می تواند او را طلاق دهد.14

 

عهد جدید، نظر شمایی را پذیرفت، در حالی که قانون یهود نظر هیلل و ربی اخیبا را پیروی نمود.15



                                                

11   - مکتب شمایی یکی از دو مکتب فراسیسی یھودی است کھ توسط بت شمایی پایھ گداری شد.

12   - مکتب هیلل یکی از دو کتب فراسیسی یهودی است که نسبت به مکتب شمایی درباره ی اوامر مذهبی قابل انعطاف تر می باشد.

13   -  اخیبا بن یوسف، حکیم یهودی (135- 140م) پایه گذار اصلی ربانیت یهودی است.

14   تلمود، گیت 9.

15   ازدواج یهودی، اپستین، ص 196.

                                               



سیمای ن در آیین زرتشت
وقتی موضوع حقوق زن در یک آیین و مذهب پیش می آید و مطرح می گردد – ورای بعد شخصیتی و اخلاقی و انسانی ،که برای هر کسی نسبی است – قسمت عمده ی آن مربوط به احکام می شود که در آن مذهب، برای زن منظور گردیده است. نا گفته پیداست که در کتابها و مجلات و مقالات موجود و قابل دست رس، که در باره ی دین زرتشتی نگاشته شده اند، به جز موارد اندکی به احکام و قوانینی بانوان اشاره نشده است؛ به ویژه در نوشته هایی که به زبان کردی تحریر شده اند، کمتر اشاره ای نیست. شاید بخاطر احکامی باشد که چندان چنگ به دل نزند و یا حتی نزد خود روشنفکران زرتشتی اصلا قابل قبول نباشد؛ چون مباحثی مثل میراث زن، قتل زن در مواردی، احکام مربوط به دوران قاعدگی، ازدواج با محارم و… حتما قابل بحث و نقاش هستند. حالا به پاره ای احکام، از مصادر موثق زرتشتیان می پردازیم :

عبادات
در کتاب اوستا” با اینکه تقریباً تفاوت محسوسی میان عبادت زن و مرد نیست، اما در منابع ما بعد دینی این آیین، نیایش برای ن – بر خلاف مردان – واجب نیست؛ به طوری که در صد در نثر» آمده است: اول آنکه در دین اویزه مزدیسنان ن را نیایش نفرمودند؛ دوم اینکه نیایش ایشان آن است که هر سه با مداد، نماز پیشین و نماز شام، در پیش شوهر خویش بازایستند و دست کش کنند و گویند که تو را چه اندیشه است تا من آن اندیشم و تو را چه می یابد تا من آن گویم و تو را چه می یابد تا من آن کنم که فرمایی، هر چه شوهر فرماید، آن روز بر آن بباید رفتن و البته بی رضای شوهر، هیچ کاری نکردن تا خدا از آن خشنود باشد .» (صد در نثر، فصل59).
در روایت پهلوی – یکی دیگر از منابع زرتشتیان – ن نیایشگر مجاز به ادای نذری و پیشکش برای ایزدان (استفرید) و نیز تناول از این نذری نمی باشند ونیز نمی توانند به آتشگاه بروند . (روایت پهلوی، فصل17، بند23:2).
ارث
یکی از عمده اشکالی که لا یزال از فقه اسلامی گرفته می شود، موضوع میراث زن است. اما می بینیم در فقه زرتشتیان هم ارث زن و مرد مساوی نیست!
د راوستا، اشاره ای به ارث ن نشده است. اما در فقه امروزی زرتشتیان، زن، مستحق یک ششم میراث شوهر، و دختر، مستحق نصف سهم پسر از ارث شناخته شده است . (حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، 1384، ص106).
قاعدگی
آیین زرتشت زن حائض را به مدت نه روز نجس می شمارد، حتی نفس چنین نی را نا پاک می داند و به همین خاطر نیز هست که آن فردی که برای زن حائض خوراک می برد، باید در سه گامی وی بایستد؛ اوستا همچنین مؤمنان را توصیه می کند تا خوراکی اندک به زن دشتان بدهند، تا مبادا از این تغذیه در وجود او نیروی اهریمنی تقویت شود .» (اوستا، وندیداد، فرگرد شانزدهم، بخش یکم، بند6و7).
یک مؤمن آیین زرتشت – به تبعیّت از آموزه های فقهی این مذهب – زن دشتان (حائض) را ذاتاً نجس» تلقی می کرده، تا جایی که از نظر او، روح و حتی نگاه و نفس زن دشتان نیز از این حکم، مستثنی نبوده است؛ چنین زنی طبق آیین زرتشت باید خود را از دیگران دور نگاه می داشت و از کارهای روزمره در نه شبانه روز، دست می کشید و همچنین جامه ی خود را در مدت یاد شده، به طور مرتب تعویض می کرد. در واقع می توان گفت معنی این حکم، این بوده است که زن باید تقریباً یک سوم از دوران جوانی خود را از حیات اجتماعی محروم می ماند و به طور مجرّد زندگی می کرد، ابلته این مدت تنها در مورد زنی بوده که حائض می شد و گرنه این دوره ی عزلت با زایمان و تابوهای مربوط به آن افزایش می یافت و در نتیجه، زمینه ی انزوای اجتماعی زن را فراهم می ساخت . (حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، 1384، ص76).
وَندیداد درباره ی ن در حالت (عادت ماهیانه) می گوید: باید با ن و دختران در حالت قاعدگی طوری رفتار گردد که با گناه کاران در حال گناه رفتار می شود، آنان در این حالت نجس و ناپاکند، باید مانند دیو و شیاطین با آنان معامله شود؛ باید به دور ازمناطق مسی نگه داری شوند و با کمترین خوراک (تنها نان خشک) قناعت نمایند، اگر کسی برایشان نان و آبی بیاورد، باید سه گام از آنان فاصله بگیرد، هر بچه ای از سر عطوفت و مهربانی دستش به مادرش خورد، این بچه نجس شده، و باید پاک گردد . (کورد و ئایینی زه رده شت، مه حه د ئه حمه دیان، ص54 به نقل از تاریخ مطالعات دینهای ایرانی، هاشم رضی، ص123)0
مصطفی حسین طبا طبایی در رساله ای به نام آیین زرتشت از دیدگاه ما» در این مورد نوشته است: در وندیداد تکلیف زنی را که کودکی مرده بزاید، چنین تعیین گردیده است:ای آفریننده ی جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته با شاش گاو به اندازه ی سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند». (وَندیداد، ترجمه دکتر موسی جوان ص128).
در وندیداد نسبت به نی که حائض شده اند، چنین آمده است: این زن هر گاه پس از نه شب باز هم در خون حیض باشد، چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان، آفت خود را به این زن نازل ساخته اند، مزدا پرستان در این موقع باید یک معبر (گذرگاه) که از درخت و گیاه خالی باشد انتخاب نمایند و سه سوراخ در زمین بکنند و زن را در دو سوراخ، اول با شاش گاو و در سوراخ سوم، با آب شستشو دهند». (وندیداد، ترجمه دکتر موسی جوان، ص140).
همچنین آقای طبا طبایی به نقل از وندیداد، جلد3، ص725 با پژوهش، هاشم رضی، می نویسد: البته این شستشو ویژه ی ن حائض نیست و وضو با کَمُیز» یا گومِز» [احتمالاً همان گامیز” در زبان کردی] یعنی: ادرار گاو در آیین زرتشت شهرت دارد و ظاهراً خبر همین قانون به ابی العلّا معرّی” (شاعر عرب) رسیده که گفته است:
عَجِبتُ لِکَسری و أَشیاعِهِ و غَسلَ الوجوهِ بِبَولِ البَقَرِ!
در شگفتم از خسرو و پیروانش که چهره ها را با شاش گاو همی شویند!
(طبا طبایی، مصطفی حسین، آیین زرتشت از دیدگاه ما، ص9).
شهادت )گواهی دادن)
در اوستا، مطلبی درباره شهادت و گواهی ن وارد نشده ». (حقوق ن در کشاکش سنت وتجدد، ص105). ولی در کتاب مینوی خرد» از آثار کهن پهلوی آمده است: و این را به عنوان گواه نباید پذیرفت: زن و کودک نا بالغ و مرد بنده را ». (مینوی خرد، پرسش38 بند37).
نفقه
د راوستا، حکم صریحی درباره ی نفقه ی زن وجود ندارد و در آن تنها یک آیه در خصوص نفقه ی زن وارد شده که آن هم درباره ی دختر دوشیزه یا بانوی جوانی است که مرد با او همخوابگی کرده و دختر یا بانو آبستن شود، که در این صورت حکم این است که تا هنگام وضع حمل زن، نفقه و نگهداری زن بر ذمه ی شوهر می باشد و چنان چه مرد آن چنان که سزاوار است از زن نگاه داری نکند و گزندی به کودک برسد، به خاطر سرباز زدن مرد از نگهداری شایسته ی زن، پادافره (کیفر) گناه کشتن آگاهانه بر مرد رواست ». (حقوق ن در کشاکش، ص109).
در آیین زرتشت، شوهران موظف هستند تا ن خود را روزانه، دو دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب شربت جو بدهند ». (حقوق ن در…، ص109، به نقل از مجموعه قوانین زرتشت، ترجمه ی دکتر موسی جوان، ص39).
طلاق

در آیین زرتشت، طلاق زن، تنها در چهار مورد رواست: یکی آنکه بستره ی شوهر خویش ببرد و بی رسمی کند و نا شایستی از اوپدیدار آید0 دوم آنکه دشتان (قاعدگی) پنهان کند و شوهر نداند و سوم آنکه جادوی کند و آموزد و چهارم آنکه فرزند ازش نزاید ». (حقوق زن در کشاکش، ص110، به نقل از صد در بندهش»، فصل34، بند 8 تا 13).
حقوق
کریشیان بارتُلُمه (Bartholomae) خاورشناس آلمانی در کتاب زن در حقوق ساسانی» ترجمه ی دکتر ناصرالدین صاحب امانی می نویسد: در امپراتوری ساسانی بنابر قوانین متداول، از قدیم زن شخصیت حقوقی نداشت، یعنی زن، شخص فرض نمی شد، بلکه شیء پنداشته می گردید…وی از هر لحاظ تحت سرپرستی و قیومت رئیس خانواده که کَتَک ختای” (کدخدا) نامیده می شد، قرار داشت. این رئیس خانواده ممکن بود، پدریا شوهر و یا در صورت مرگ آنها، جانشین آنها باشد. اختیارات این قیّم یا رئیس خانوار، کمتر محدودیتی داشت. تمام هدایایی که احیاناً به زن یا به کودکی داده می شد و یا آنچه بر اثر کار و غیر آن تحصیل می کردند عیناً مانند درآمدهای اکتسابی بردگان، همه متعلق به این رئیس خانوار بود». (طبا طبایی، مصطفی حسین، زن در آیین زرتشتش و بهائی، ص 1و2).
قوامت
در اوستا، قوامت مردان بر همسران به عنوان یک اصل دینی پذیرفته شده و فرمان برداری زن از شوهر، از اوجب واجبات است؛ چنان که در صد در بندهش» آمده است: هر زنی که چهار بار گوید به شوهر خویش من تو را نخواهم و زن تو نباشم»، اگر یک شبانه روز هم بر این سخن باشد، مرگرزان [اعدام] دوزخی باشد و هر زنی که فرمان شوهر نبرد و آنچه فرماید نکند، او را بدان شوهر، هیچ حقی نرسد که خواهد، اگر نان و نفقه ندهد گناهش نباشد ». (حقوق ن در…، ص108 به نقل از صد در بندهش»، فصل34).
همچنین در همین منبع می خوانیم: زن چون پسر که سه بار جواب پدر باز دهد و فرمان پدر نبرد، اگر جواب شوهر باز دهد و فرمان شوهر نبرد مرگرزان (اعدام) باشد و کشتن او واجب بود به دین ». (حقوق ن….ص108، به نقل از صد در بندهش 101و102؛ ایضاً روایت پهلوی»: 45).

خریداری زن!
کِلمان هِوار (Huar) خاور شناس فرانسوی در کتاب ایران و تمدن ایرانی» ترجمه ی حسن انوشه، صفحه ی160 می نویسد: آثاری از خرید زن در دوره ی ساسانی وجود داشت. بنابر این رسم، همسر آینده مبلغی معین پول یا کالایی معادل آن مبلغ، به والدین زن می داد لیکن بنابر [کتاب] دینکرد: اگر پس از ازدواج معلوم می گردید که زن ارزش مبلغ پرداخت شده را ندارد یعنی نازا بود، این پول می بایست به شوهر پس داده شود»! (طباطبایی، مصطفی حسین، زن در آیین زرتشت و بهایی، ص2).

در اوستا زن در صورتی که سه بار مرتکب شده باشد، محکوم به مرگ رزان (اعدام) است ». (حقوق ن…، ص111، به نقل از اوستا، وندیداد، فرگرد هجدهم، بخش چهارم، بند62).
ازدواج
در آیین مزدیسنا تشکیل خانواده بر اساس مهر بین زن و مرد، پایه ای مستحکم برای بقای جامعه در سعادت و خوشبختی است. در وندیداد فرگرد چهارم، بند47، اهورامزدا می گوید: ای اسپیتان زرتشت، هر آینه من، مرد زن دار را بر بی زن و مرد خانه دار را بر بی خانمان برتری می دهم». در این دین طلاق اختیاری نیست و مهریه در مراسم ازدواج ثبت نمی شود». و در وندیداد،؛ فرگرد سوم، می گوید: هر کس به سن بلوغ رسید باید همسری برای خود برگزیند ». (محمدی، جلیل، دین زرتشت، 1389، ص153).


 

 

 

 

 

 

 

 

فرمایشات ولی امر مسلمین در نیمه خرداد امسال حاوی نکات مهم و قابل تاملی بود ، یکی از این نکات مهم ، اشاره معظم له به پیش بینی حضرت امام(ره) در مورد بیداری اسلامی در منطقه و تحقق آن بود معظم له در ادامه صحت پیش بینی سقوط شوروی سابق توسط حضرت امام(ره) را نیز مطرح نمودند ، به نظر می رسد در حال و هوای کنونی که جریانی با ایجاد تردید در صحت فرمایشات و پیش بینی های بزرگانی چون امام راحل(ره) و آیت الله بهجت و ولی امر مسلمین در نظر دارد این پیش بینی ها را کم رنگ و غیرقابل اعتماد نشان دهد ، این اشاره ی پرمعنای ولی امر مسلمین  بسیار مهم  و قابل تامل باشد.  
http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/1.jpg
 

به بخشی از بیانات نائب امام زمان(عج) در 14 خرداد امسال دقت کنیم :

 

امسال سالگرد امام با یک حادثه مهم دیگر نیز همراه و همزمان است و آن بیداری اسلامیست ، حادثه ای و حماسه ای که امام بزرگوار ما انتظار آن را می کشیدند ، آرزوی آن را داشتند و از آن خبر هم داده بودند ، پیش بینی می کرد امام بزرگوار حرکت بیداری ملتهای مسلمان را و خداوند متعال تفضل فرمود این پیش بینی به وقوع پیوست ، همچنانی که سقوط حکومت شوروی را پیش بینی کرد و خدای متعال آن را تحقق بخشید.

همانگونه که می بینیم ، ولی امر مسلمین در این فراز از صحبت ها با برجسته کردن صحت پیش بینی های حضرت امام (ره) در  نظر دارند که حقیقت مهمی را برای جامعه برجسته نمایند و آن توجه و اعتماد به پیش بینی ها و بشارتهای بزرگانی چون خمینی کبیر است ، بدین منظور  ما در نظر داریم که نگاهی گذرا داشته باشیم بر برخی از پیش بینی های بزرگ بینانگذار انقلاب اسلامی  و  تحقق عجیب آنها.

حضرت امام خمینی(ره) از معرفت و بینش ی خارق العاده ای برخوردار بود و ذهن و فکر باز و بیدارش همواره عمق رخدادها و وقایع ی را می کاوید و تحلیل های روشن ارائه می داد و راه و روش های کارآمد تجویز می کرد که به نتیجه و ثمر می نشست . 
همین شم و ژرف نگری ی موجب می گشت که آن پیشوای الهی دارای توان خاصی در پیش بینی های ی گردد و برخی از وقایع آینده را در ت خارجی جهان اسلام پیش از وقوع گوشزد نماید و هشدار دهد   ما در این مقاله به بررسی 14 پیش بینی مطرح شده توسط ایشان پرداخته و در ادامه برخی از پیش بینی های ولی امر مسلمین را نیز مطرح خواهیم نمود :

 

نگاهی به 14 پیش بینی مطرح شده توسط حضرت امام(ره)

 

1- امام راحل(ره) در سال 43 ، سربازان من در گهواره ها هستند!

2 -  پیش بینی فرار شاه و عاقبت رژیم پهلوی

3- پیش بینی در مورد تشکیل حکومت اسلامی در ایران

4- پیش بینی در مورد عاقبت منتظری

5- پیش بینی در مورد رهبری امام ای(مدظله)

6- پیش بینی نابودی مارکسیسم و سقوط شوروی

7- پیش بینی حمله عراق به کویت

8- پیش بینی عاقبت ذلت بار برای سران مزدور

9- پیش بینی حرکت مردم مصر و عاقبت حسنی مبارک

10- پیش بینی وقوع بیداری اسلامی در منطقه

11- پیش بینی فروپاشی آمریکا از درون

12- پیش بینی فتح قدس و آزادی فلسطین

13- پیش بینی نزدیکی ظهور و اتصال انقلاب اسلامی به ظهور

14- پیش بینی مخالفت با امام زمان(عج) توسط کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند.

 

1- امام راحل(ره) در سال 43 ، سربازان من در گهواره ها هستند!

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/2.jpg

 

 

به گواهی تاریخ خیل عظیم جوانان و نوجوانان نقش بسیار مهمی در به ثمر رسیدن و پیروزی انقلاب اسلامی داشته و چند سال بعد در 8 سال دفاع مقدس نیز نقشی بی نظیر در حراست و پاسداری از انقلاب اسلامی ایفا نمودند ، در حالی که امام عزیز این مسئله و این نسل انقلابی را از سال 43 پیش بینی کرده و آمدنشان را انتظار می کشیدند و اینگونه بود که ابتدای کار در پاسخ افرادی که می گفتند با کدام یار و یاور می خواهید پیروز شوید ، فرمودند : سربازان من در گهواره ها هستند!

 

2 -  پیش بینی در مورد عاقبت رژیم پهلوی و فرار شاه

نیم قرن پیش و در حالی که خوش بین ترین افراد هم نمی توانستند در مخیله خود نابودی و فروپاشی حکومت مستبد و فرعونی شاه را تصور کنند ، امام راحل(ره) با پیش بینی سقوط و نابودی این رژیم شیطانی حرکت بزرگ خویش را آغاز کرد :

ملت عزیز و پیرو حق امام علیه السلام (امام حسین)، با خون خود، سلسله ابلیس پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نمایند و پرچم اسلام را در پهنه کشور بلکه کشورها، به اهتزاز درمی آورد.

( صحیفة نور، جلد 4، صفحة 9)

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/3.jpg

 

در حالی که برخی از متدینین و ون هم عصر امام با هشدار به او در مورد نادرست بودن حرکتش ، حکومت شاه را قدرتمند و جاودانی نشان می دادند ، گذشت زمان و ایثار و جهاد امام عزیز و پیروان راستینش که منجر به نابودی حکومت طاغوت شد ، نشان داد که این تحلیل و پیش بینی امام راحل(ره) تا چه اندازه صحیح و قرین به واقعیت بود.

همانگونه که بیان شد در طی حرکت اسلامی امام(ره) شاید هیچ کس حتی تصور نمی کرد که بتوان روزی شاه را سرنگون کرد و این دیو خونخوار روزی مجبور به فرار از کشور شود ، خاطره زیر به خوبی حال و هوای آن روزها و عجیب بودن پیش بینی امام را به خوبی نشان می دهد :

مرحوم حجت الاسلام سید محمد کوثری (ره)( روضه خوان مراسم های امام خمینی) نقل مینماید: یک روز من در منزل آقای آیت الله فاضل لنکرانی، از استادان حوزه علمیه قم بودم و یکی از فضلای مشهد آنجا بودند. ایشان به نقل از یکی از دوستانشان نقل کردند که در نجف اشرف در خدمت امام بودیم و صحبت از ایران به میان آمد. من گفتم این چه فرمایشهایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران میفرمایید؟ یک مستأجر را نمیشود از خانه بیرون کرد، آن وقت شما میخواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟ امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیده اند. سخنم را تکرار کردم.

امام برآشفتند و فرمودند: فلانی چه میگویی؟ مگر حضرت بقیةالله صلوات الله علیه به من (نستجیربالله) خلاف میفرماید؟! شاه باید برود.

فصلنامه انتظار ، ش14، ص5

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/4.jpg

 

 

3- پیش بینی در مورد تشکیل حکومت اسلامی در ایران

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/5.jpg

 

 

یکی از پیش بینی های بزرگ امام راحل(ره) ، پیش بینی به ثمر رسیدن حرکت انقلابی ملت ایران و تشکیل حکومت اسلامی در این سرزمین است :

آقای علی محمد بشارتی برای آقای ری شهری نقل کرده اند و ایشان در کتاب خاطراتشان درج نموده اند:

در تابستان سال 1358 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای [سید کاظم] شریعتمداری در مشهد گفته است: من بالاخره علیه امام [خمینی] اعلام جنگ می کنم. خدمت امام رسیدم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش می داد، این جمله را که گفتم، سر بلند کرد و فرمود:

این ها چه می گویند، پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق می شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و  پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم. پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند.

(خاطره ها،آیت الله ری شهری، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، صفحه 242)

محمد دشتی، آینده و آینده سازان، ص105

 

4- پیش بینی در مورد عاقبت منتظری

امام عزیز در اواخر عمر شریف خود با درایت و تیزبینی بالایی که داشتند خطر انحراف در شخصیت و اطرافیان منتظری را تشخیص داده و با دست زدن به یک جراحی بزرگ ، آینده انقلاب را بیمه کردند ، در آخرین نامه ای که ایشان به منتظری می نویسند با پیش بینی دو خطر ، به وی در مورد آنها هشدار می دهد :

1-  حضرت امام با بیان ساده لوح بودن منتظری وی را از تحریک شدن توسط اطرافیانش برحذر می دارد :

از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار ی دخالت نکنید

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/6.jpg
 

شاهد بودیم در سال 76 چگونه این مسئله به حقیقت پیوست و با تحریک اطرافیان مبنی بر تغییر فضا و ایجاد فرصت ،  منتظری سخنرانی موهنی را ایراد کرد که البته با واکنش امت حزب الله روبرو شد.

2-    امام عزیز پیش بینی می کند که ایشان در آینده مشغول به نوشتن مطالبی می شود که برای آخرت و عاقبت وی مضر است :

شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند

http://www.irdc.ir/fa/content/7114/default.aspx

و شاهد بودیم که منتظری در اواخر عمر خود با تحریک دستهای پنهان ، کتابهایی را در باب فدک و نقد ولایت فقیه نوشت که بسیاری از زحمات گذشته او را بر باد داد و این همان پیش بینی امام راحل(ره) بود که با بینش الهی خود از سالها قبل چنین واقعیتی را مشاهده کرده و به وی هشدار داده بودند.

 

5- پیش بینی در مورد رهبری امام ای(مدظله)

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/7.jpg

امام راحل قدس سره در مناسبتهای مختلفی نظر خود را در مورد رهبری مقام معظم رهبری(مدظله) بیان داشته اند و از تحقق این حقیقت در آینده خبر داده اند ، ایشان بعد از حادثه مسجد ابوذر در سال 60 ، که منجر به جراحت شدید مقام معظم رهبری(مدظله) شد ، بیان فرمودند که :

" خداوند ذخیره انقلاب را حفظ کرد "

http://www.jahannews.com/vdcfcjdyvw6d0ea.igiw.html

در مناسبتهای متعدد دیگری نیز امام  راحل به صراحت بیان می فرمایند که :

مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل می‌کند:

وقتی که آیت اللّه ‌ای در سفر کره (شمالی) بودند، امام گزارش‌های آن سفر را از تلویزیون ‌می‌دیدند. منظره دیدار از کره، استقبال مردم و سخنرانی‌ها و مذاکرات آن سفر، خیلی جالب بود. امام بعد از آن‌که این‌ها را مشاهده کردند، فرمودند:

الحق ایشان (ولی امر مسلمین) لیاقت رهبری را دارند».

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=125783

و بدینوسیله از آینده ای خبر می دهند که با حضور و درخشش امام ای(مدظله) کشتی انقلاب از طوفانهای سهمگین حوادث به سلامتی عبور می کند.

 

 

6- پیش بینی نابودی کمونیسم و سقوط شوروی

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/8.jpg

 

 

حضرت امام(ره) مدتی قبل از فروپاشی شوروی سابق و در زمانی که هیچ کس انتظار این واقعه مهم را نداشت ،  در نامه ای به گورباچف با پیش بینی سقوط قریب الوقوع این ابرقدرت ، سران شوروی سابق را به راه حق دعوت فرمودند :

"جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ ی جهان جستجو کرد"  - نامه تاریخی امام راحل به گورباچف

هنوز مدت زمان کوتاهی از نامه تاریخی امام راحل(ره) نگذشته بود که در میان بهت و حیرت جهانیان ، رژیم شوروی فروپاشید!

 

7- پیش بینی حمله عراق به کویت

پیشگویی دیگری از حضرت امام که در زمان حیاتشان به حقیقت پیوست , حمله عراق به کویت بود , امام (ره) به سران کویت که حمایت مالی گسترده ای را از رژیم صدام می کردند خطاب فرمودند :

از اینکار بپرهیزید که روزی آتش این فتنه دامن خودتان را می گیرد .

. نه تنها صدام از خلق و خوی سبعیت و درندگی ذره ای عدول ننموده است که متاسفانه با حمایت جهانخواران و با سکوت سازمان ها و مراکز بین المللی به گرگ زخم برداشته ای بدل شده است و می رود تا شعله های آتش و جنگ را در کشورهای منطقه و خصوصا خلیج فارس برانگیزد

صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی جلد20 ص 328 و 329

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/9.jpg

 

و همانگونه نیز شد عراق که از حمله به ایران مایوس شده و خسارت زیادی دیده بود به کویت حمله کرد و این کشور ثروتمند را در 24 ساعت غارت نمود.

و بدین سان در برابر چشم های متحیر جهانیان بار دیگر پیش بینی بزرگ دیگری از امام راحل به وقوع پیوست تا همگان بدانند که این پیر روشن ضمیر با چه دید حکیمانه و روشنی جهان و تحولاتش را می بیند.

 

8- پیش بینی عاقبت ذلت بار برای سران مزدور

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/10.jpg

 

 

زمانی که در دوران 8 سال دفاع مقدس اکثر سران مزدور کشورهای منطقه به دستور استکبار بر علیه انقلاب متحد شده و خوش خدمتی می کردند ، امام راحل ، این پیر روشن ضمیر با پیش بینی عاقبت ننگین این خودفروختگان ، آنها را از سقوط بیشتر در دام ابرقدرتها برحذر می دارد و عاقبت تاسف بار آنها را گوشزد می کند ، اما افسوس که این دنیاپرستان تشنه قدرت از درک و هشدار این مرد الهی عاجز بوده و به سرنوشتی شوم دچار شدند.

سرنوشت تاسف بار صدام حسین ، حسنی نامبارک ، علی عبدالله صالح ، قذافی و . نمونه ای از این عبرتهاست ، کسانی که بعد از اتمام دوران مصرفشان ، همچون دستمالی بی ارزش توسط اربابان خود به دور انداخته شدند.

ابرقدرت ها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند . »

صحیفه امام - جلد20 ص 328 و  329

 

9- پیش بینی حرکت مردم مصر و عاقبت حسنی مبارک

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/11.jpg

 

 

حضرت امام(ره) با شناخت عمیق از ملت مصر و پیشنیه تاریخی و عمق دلبستگی این ملت نجیب به اسلام و روحیه ضداستکباری و ضد استبدادی این مردم ، پیش بینی می کنند که این مردم غیور با حرکت شجاعانه خود ، مزدوران استکبار را به زباله دان تاریخ خواهند فرستاد.

ملت مصر به خیابان ها بیایند و این تفاله های آمریکا را بیرون بریزند.!

این رئیس جمهور تحمیلی ثانی [حسنی مبارک‏] که خیال دارد در مصر مثل آن [انور سادات‏] حکومت کند، دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد اعلام همبستگی خودش را با اسرائیل و آمریکا کرده است. ندیده است که‌‌ همان طوری که سلف طالحش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد.

(صحیفه امام، جلد ‏15، صفحه 285)

اینک گذشت زمان نشان داد که پیش بینی امام راحل(ره) از تحولات مصر و حرکت مردم انقلابی این کشور تا چه اندازه قرین به واقعیت بوده و آن مرد الهی چگونه از سالها پیش در انتظار حوادث کنونی مصر و حرکت قهرمانانه این ملت بزرگ بودند.

 

10- پیش بینی وقوع بیداری اسلامی در منطقه

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/12.jpg

 

پیش بینی بزرگ دیگری که امام راحل با نگاه ملکوتی خود از ورای دهها سال آن را می دید ، وقوع انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان بود تا جایی که بفرموده ولی امر مسلمین امام راحل علاوه بر پیش بینی ،  بی صبرانه در انتظار این تحول مبارک بود و  همواره ملتهای مسلمان را به قیام و انقلاب بر علیه حاکمان فاسد ترغیب می نمود.

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/13.jpghttp://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/14.jpg

 

 

نمی دانند و نمی بینند که انقلاب اسلامی صادر یا در شرف صدور است و با تاییدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتیه های نه چندان دور به دست ملت های اسلامی بلکه مظلومان تشنه عدالت اسلامی در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟

6 مرداد 1366 /1 ذی الحجه 1407 جماران - بردائت از مشرکین پیام به زائران حج

 

ما می‌خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و این بیداری که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند . و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند این در همه ملتها و در همه دولتها بشود، آرزوی ما این است. معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار شوند و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می‌رود و خودشان به نحو فقر زندگی می‌کنند نجات بدهد

جنبشی که از طرف  مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و ظالمان شروع شده و در حال گسترش است امید بخش آتیه روشن است و وعده ی خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک تر می نماید . . .

امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیرستم ایجاد نماید

(صحیفة نور، جلد 15، صفحة 75، تاریخ 1360/5/10)

ما انقلابمان  را به تمام جهان صادر می کنیم

ما باید از مستضعفان جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم. زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی شود و پشتیبان تمام مستضعفان جهان است.

انقلاب اسلامی ایران با تایید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است.  1360

11- پیش بینی فروپاشی آمریکا از درون

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/15.jpg

 

یکی از عجیب ترین پیش بینی های امام راحل(ره) ، پیش بینی فروپاشی و نابودی امپراطوری آمریکاست آن هم در زمانی که این ابرقدرت در اوج قدرت و همینه خود قرار دارد و با کنار زدن ابرقدرت شرق به قدرتی بلامنازع در جهان تبدیل شده است و بسیاری گمان می کنند که سیطره آمریکا قرنها طول بکشد و برخی تئوریسین ها مانند فوکویاما حکومت آمریکا را مدینه فاضله بشری و اوج تمدنی ذکر می کنند که بشر می تواند بدان دست یابد ، در این فضاست که مرد الهی قرن با بینش عمیق خود نابودی قریب الوقوع این امپراطوری را مژده می دهد و نابودی آن در آینده نزدیک را پیش بینی می کند :

دهها خبرنگار و فیلمبردار را به منطقه گسیل داشته اند تا خبر موفقیت نقشه های آمریکا را مخابره کنند خداوند زمینه رسوایی و زبونی آمریکا را به دست غیب خود فراهم می آورد و اقتدار  معنوی پرچم لااله الا ا… را بر پرچــم کفر به نمایــش می گذارد و دل بندگان خالص خویــش را شادمان می سازد.

6 مرداد 1366 /1 ذی الحجه 1407 جماران موضوع: بردائت از مشرکین پیام به زائران حج

انقلاب اسلامی با تایید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و ان شاءا… با گسترش آن قدرتهای شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد .

12 آبان 1360 /6 محرم 1402

انشاءا… مردم سلحشور ایران کینــه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه ها نگه داشتـه و شعله های ستم سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهد گرفت تا به لطف خداوند بزرگ آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کنار خواهند رفت.

11 مهر 1367/ 21 صفر 1409

 

اوضاع متلاطم و آشفته ی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آمریکا در طی سالهای گذشته که بسیاری از آگاهان و حتی مسئولان آمریکایی به صراحت به آن اذعان کرده و از آن به نشانه های فروپاشی آمریکا یاد می کنند ، به خوبی نشان می دهد که پیش بینی بزرگ امام راحل در مورد زوال و سقوط آمریکای جنایکار در حال تحقق است.

 

12- پیش بینی فتح قدس و آزادی فلسطین

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/16.jpg

 

 

مسئله رهایی فلسطین و آزادی بیت المقدس از دست اشغالگران از ابتدای حرکت انقلابی امام جایگاه برجسته و ویژه ای داشت ، امام راحل با نامگذاری روز قدس ، طرح ایده نابودی اسرائیل و محو آن از نقشه جهان و طرح آروزی فتح بیت المقدس ، عملاً یکی از بزرگترین پیش بینی های خود مبنی بر نابودی اسرائیل و آزادی قدس شریف را پایه گذاری کرده و آن رو به آرمان درخشان و دست یافتنی ملتهای مسلمان تبدیل کرد و این روزها که اسرائیل لحظه به لحظه بیشتر در مرداب نابودی و فروپاشی فرو می رود ، جهانیان به صحت پیش بینی امام راحل پی برده و به صدق فرمایشات آن پیر روشن ضمیر ایمان می آورند.

ان شاء اللَّه فلسطین آزاد بشود و بیت المقدس، آنکه مسجد همه مسلمین است به حال اول برگردد. و آنهایى که به مسلمین ظلم و ستم مى‏کنند ان شاء اللَّه خداوند دفع شرّ آنها را بکند  صحیفه نور ج 144 ص

جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت،. صحیفه نور ج21 ص  283

آرزوى ما آن است که سرزمین فلسطین و مسجداقصى از صهیونیسم تطهیر شود و مردم فلسطین به سرزمین خویش باز گردند صحیفه نور جلد 3 صفحه  256

باید همه بپا خیزیم و اسرائیل را نابود کنیم، و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم‏ صحیفه نور جلد12 ص148

13- پیش بینی نزدیک بودن ظهور و اتصال انقلاب اسلامی به ظهور

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/17.jpg

 

به جرات می توان گفت بزرگترین ، مهمترین و شوق آورترین پیش بینی حضرت امام ، بحث نزدیک بودن ظهور و اتصال این انقلاب الهی به انقلاب جهانی امام عصر(عج) است در حالی که برخی از افراد در حال حاضر و با رخ دادن بسیاری از نشانه ها ، هنوز هم  در مورد نزدیک بودن ظهور شک و تردید دارند ، امام عزیز از سه دهه قبل با قاطعیت و صراحت ، نزدیک بودن ظهور و اتصال این انقلاب به انقلاب مبارک امام مهدی(عج) را پیش بینی کرده و آن را قریب الوقوع می دانست :

گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب امامت از افق مکه مکرمه و کعبه آمال محرومان و مستضعفان .

انقلاب اسلامی با تایید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و ان شاءا… با گسترش آن قدرتهای شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان برپا و زمینه برای حکومت جهانــی مهدی آخرامان- عجل ا… تعالی فرجه الشریف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه- مهیا خواهد شد.

12 آبان 1360 /6 محرم 1402،

ان شاءا… که ایــن چهره های نورانی ذخیره برای اسلام باشد و متصل بشود این زمان به زمان ظهور مهدی- سلام ا… علیه

18 تیر 1358 /14 شعبان 1399،

مستضعفان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل می‌‌‌ دهند مطمئن باشند که وعده حق‌تعالی نزدیک است و ستاره نحس مستکبران رو به زوال و افول است

صحیفه نور ج 15 ص 62

با اطمینان مى‏گویم: اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مى‏نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد صحیفه نور  ج 20 ص  325

 

آشکار شدن نشانه های بسیار نزدیک بودن ظهور که در تحقق نشانه ها و بیانات بزرگان و گواهی دلهای پاک به خوبی خود را نشان می دهد ، قریب الوقوع بودن مهمترین پیش بینی حضرت امام مبنی بر نزدیک بودن ظهور و اتصال انقلاب اسلامی به این واقعه مبارک را به خوبی نشان می دهد ، قابل توجه است که این پیش بینی بزرگ به خوبی با برخی از پیش بینی های دیگر حضرت امام چون فروپاشی آمریکا ، نابودی اسرائیل و فتح قدس که در حال تحقق هستند ، در ارتباط تنگاتنگ می باشد و جهان در آینده ای بسیار نزدیک با چشمانی حیرت زده ، تحقق این پیش بینی بزرک روح خدا را نظاره گر خواهد بود.

 

14- پیش بینی مخالفت با امام زمان(عج) توسط کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند.

از دیگر پیش بینی های امام راحل(ره) پیش بینی مخالفت و دشمنی با امام زمان(عج) توسط کسانی که امروز با ولایت فقیه مخالفت می کنند ، می باشد ، روایات متعددی نشان می دهد که امام عصر(عج) پس از ظهور در جامعه اسلامی با مخالفت گروههای مختلفی روبرو می گردد که بعضاً با تسلط بر متون دینی و اسلامی با روایت و آیه و حدیث به جنگ آن بزرگوار می روند.

بفرموده امام ، کسانی که امروز با اصل نورانی ولایت فقیه مخالفت و دشمنی می کنند  فردای ظهور نیز با مستمسک قرار دادن مسائل مختلفی ، باطن پلید خود در مخالفت با رهبری جامعه اسلامی را نشان خواهند داد امام راحل به خوبی این مسئله را در بیانات خود مورد اشاره  قرار داده و پیش بینی فرموده است :

ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله (ص) است. قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول الله هست. و اینها از ولایت رسول الله هم می ترسند! شما بدانید که اگر امام زمان- سلام الله علیه- حالا بیاید، باز این قلمها مخالف اند با او.

صحیفه نور جلد 10 صفحه 26

 

اشاره مهم ولی امر مسلمین ، توجه و اعتماد به پیش بینی های امام راحل

همچنانکه دیدیم بنیانگذار مقدس ترین انقلاب تاریخ ، خمینی کبیر که به راستی  کاروان بشریت را از پرتگاه ضلالت و گمراهی به شاهراه هدایت و نور  هدایت کرد  با نگاه الهی و ملکوتی خود بزرگترین حوادث عصر خود و آینده ی پیش رو را به خوبی پیش بینی نموده  و با بیانات خود یاران حق را در رسیدن سریعتر  به این آینده درخشان ترغیب کرده و بشارت داده اند ، جای تاسف بسیار دارد که برخی با وجود این شواهد درخشان از صحت پیش بینی های این پیر فرزانه ، هنوز که هنوز است به بهانه های مختلف در صحت درخشانترین و مهم ترین پیش بینی امام راحل مبنی بر نزدیک  و قریب الوقوع بودن ظهور شک و تردید داشته و آن را تعارف و غیر واقعی دانسته و این  برداشت نادرست را به جامعه منتقل می کنند .

آیا برجسته کردن صحت پیش بینی های امام راحل توسط خلف صالح او  درست در زمانی که جریانی که به این حقایق سوء ظن دارد تمام تلاش خود را برای کم رنگ کردن این بشارتها و پیش بینی ها در جامعه بکار بسته است ، قابل تامل و پرمعنا نیست؟

آیا می توان به بهانه غیرمعصوم بودن  از فرمایشات و پیش بینی ها و بشارتهای بزرگانی چون حضرت روح الله ، ولی امر مسلمین و آیت الله بهجت ، به راحتی گذشت؟

آیا تحقق دهها پیش بینی بزرگ این معادن علم و حکمت اطمینان بخش نیست ؟

آیا شواهد و قرائن حکایت از در پیش بودن بزرگترین ، عظیم ترین و مبارک ترین تحول تاریخ بشریت ندارد ؟ چیزی که اسطوره های عرفان و تقوا صریحاً بسیار نزدیک بودنش را بشارت داده اند

پیش بینی و بشارت بزرگ ولی امر مسلمین :

ولی امر مسلمین در کنار توجه دادن اذهان و قلوب به صحت پیش بینی های حضرت روح الله ، خود نیز پیش بینی های بزرگی دارند که موید درستی پیش بینی های امام عزیز بوده و از آغاز تحقق آنها خبر می دهد:

 

 

http://tarikh-ayande.persiangig.com/up1/18.jpg

 

حرکت ملتهای به خروش آمده منطقه، تحقق بخشی از وعده های الهی به ملت ایران است که ایستادگی و ثابت قدمی در این راه، تحقق کامل نصرت الهی را به همراه خواهد آورد

واقعیات عرصه ی ایران و منطقه، نشان می دهد که امریکا، امروز خود در مقابل انقلاب اسلامی به زانو درآمده است

شرایط امروز کشور و منطقه تحقق برخی از وعده های الهی به ملت ایران است

انزوای امریکا و احیای نوید بخش اسلام در میان ملتهای منطقه  از دیگر نشانه های تحقق وعده های الهی هستند

در همین هفته های اخیر جوانان فلسطینی در کشورهای مختلف منطقه، بعد از گذشت 60 سال، در روز نکبت و در اقدامی بی سابقه، مرزهای رژیم صهیونیستی را شکستند و این حقیقت دلنشین، طلایه تحقق وعده پروردگار مبنی بر پیروزی قطعی اسلام و مسلمانان(ظهور) است

فرمایشات ولی امر مسلمین در جمع دانش آموختگان سپاه - خرداد 90

 

 

 

 

 انسی‌اش مورد هدف قرارگرفته‌اند. در آسیب‌شناسی تحقق این اهداف، شراکت شیطان در اولاد با مضمون قرآنی آن[۵] و ی ذهنی باید مورد توجه قرار گیرد که تا حد زیادی مغفول مانده است.برای  تشریح این مسأله، ذکر دو مقدمه ضروری است.

مقدمه صفر:

بخش ۱)

در مقاله 

تمدن غرب، تمدنی حرامزاده به صورت مبسوط، گزارش [۶]

world family map 2014 بررسی شد و آمار و ارقام تولدهای خارج از  ازدواج و فرزندان نامشروع در کشورهای مختلف تشریح شد. در اینجا برای جامعیت مقاله مطالبی از آن گزارش ذکر می‌شود.

همان گونه که مشخص است، کشورهای شرقی کمترین آمار فرزندان زاده را دارند و کشور های آفریقایی، آمریکایی و اروپا بیشترین آمار فرزندان نامشروع را به خود اختصاص داده‌اند. به عنوان نمونه ۴۱ درصد کودکان آمریکایی، ۵۵ درصد کودکان نیوزیلند، ۸۴ درصد کودکان کلمبیا و ۵۶ درصد کودکان فرانسه نا مشروعند و توسط زوجینی که به شیوه‌ی هم‌باشی با یکدیگر زندگی می‌کنند یا از طرق دیگری رابطه‌ی جنسی برقرار کرده‌اند، به دنیا آمده‌اند.

بخش۲)

طبق آمار [۷]

RAINN، دو سوم قربانیان جنسی، توسط فردی مورد قرار می‌گیرند که آنها را می‌شناسند. 

طبق جزئیات گزارش، این عدد به طور ویژه برای نوجوانان ۹۳% است؛ به طوری که ۳۴٫۲% از قربانیان توسط اعضای خانواده، ۵۸% توسط آشنایان  و تنها ۷% به طور دیگری مورد قرار گرفته‌اند. این گزارش مربوط به سال ۲۰۰۰ است که متأسفانه هر چه این قرن به جلو می‌رود بر وخامت این اوضاع افزوده می‌شود.

بخش۳)

طبق گزارش انستیتو بروکینگز[۸] در سال ۲۰۱۴ راجع به بارداری‌های خواسته یا ناخوسته‌ی خارج از ازدواج، ۴۰ درصد کودکان خارج از ازدواج متولد شده‌اند. همچین در این سال ۱۸۴۸۴۸۵ بارداری خارج از ازدواج رخ داده که ۷۲٫۶۶% از آنها ناخواسته (ازدواج سفید، و…) بوده است.

مقدمه اول:

طبق آمار  [۹]Metacert  آمریکا با ۴۲۸ میلیون، هلند با ۱۸۷ میلیون و انگلیس با ۵۲ میلیون در رتبه‌های اول تا سوم کشورهای دارنده‌ی صفحات در جهان هستند. همچنین کشورهای آلمان با ۸ میلیون، فرانسه با ۵٫۵ میلیون، کانادا با ۲٫۳ میلیون، ژاپن با ۲٫۲ میلیون و استرالیا با ۱٫۹ میلیون صفحه در رده‌های بعدی قرار دارند.

حال به گزارش 

Covenant Eyes که بخشی از آن به صورت اینفوگرافیک در ذیل آمده توجه کنید:

از هر ۵ جستجو، ۱ مورد مربوط به جستجوی محتوای است.

تقریبا ۲۵% افراد در گوشی خود محتوای اعم از فیلم و عکس دارند.

صنعت سالانه ۱۳ میلیارد دلار درآمدزایی می‌کند که ۳ میلیارد دلار آن به اینترنتی اختصاص دارد.

۷۹% فعال در این حوزه شامل  actorها و  actressها، ماده مخدر ماریجوانا و ۵۰% آنها اکستازی مصرف می‌کنند.

۳۲% اعضای سایت‌های ، آمریکایی و ۵۸% بازدیدکنندگان آزاد این سایت‌ها از خارج آمریکا به این سایت‌ها مراجه می‌کنند؛ [احتمالاً کاربران ایرانی جز ۶۸% و ۴۲% باقی مانده هستند!(چرا؟)]

۶۸% مردان جوان و ۱۸% ن جوان در هفته حداقل ۱ می‌بینند.

۸۵% مردان جوان و ۵۰% ن جوان ماهیانه حداقل ۱ می‌بینند.

۵۱% مردان و ۳۲% ن قبل از ۱۲ سالگی اولین خود را می‌بینند.

۶۸% دانشجویان مرد و ۱۸% دانشجویان زن در هفته زمانی را برای اینترنتی (اعم از ویدئو، صوت‌ و چت‌ و…) اختصاص می‌دهند.

در ۵۶% از مواردِ طلاق، حداقل یکی از طرفین علاقه شدید به وب‌سایت‌های داشتند.

مردان بیش از ۵ برابر ن به دیدن گرایش دارند (این آمار با توجه به ویژگی تحریک بصری مردان در مقابل ویژگی تحریک لمسی ن، منطقی به نظر می‌رسد)

اصل بحث:

بعد از مطالعه دو مقدمه فوق و مشاهده اینفوگرافیک‌ها احتمالاً طرح مسأله و دغدغه صورت گرفته است. حال در این بخش، سعی شده صنعت و وگرافی و پدیده‌ای به نام ی ذهنی تشریح شده و مورد مداقه قرار گیرد.

یکی از مواردی که در سبک زندگی اسلامی بسیار مهم است و برای تحقق قلب سلیم[۱] مؤثر است و هم‌چنین از آن متأثر، مفهوم قرآنی فؤاد فارغ[۳] است. مفهومی که ما به ازای Mind لاتین و ذهن عربی است. فؤادی که فراغت‌نیافته و با تصاویر و افکار نامناسب اشغال شده  نمی‌تواند قلب سلیم را تحقق بخشد؛ همان‌طور که قلب مریض نمی‌تواند به فؤاد پاک منتج شود. تصاویری از مردان و ن در فیلم‌های در بدترین سطح تا تصاویر مردان و ن بازیگر یا خواننده در فیلم‌ها و سریال‌ها و شوها تا تصویرسازی_Imagination_ که در ذهن شهروندان از ظاهر نامناسب برخی از ن و مردان در خیابان و… انجام می‌شود.

پروفسور برت کاهر کتابی با عنوان چه کسی در ذهن شما خوابیده است؟» تالیف  کرده است. در این کتاب نتایج تحقیقاتی بر روی ۲۲۰۰۰  نفر(زن و مرد) که مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، آورده شده است. این افراد از لحاظ میزان سلامت ذهنی مورد آزمایش قرار گرفته‌اند. در فصل نخست این کتاب که با عنوان سینمای مخفی در ذهن‌های ما” نام بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها و بازیگران و خواننده‌های مرد و زن نام برده شده است که در ذهن افراد مورد آزمایش(به اذعان خودشان) نقش بسته است و با یاد آنها و با تصویرسازی از آنها در ذهنشان با  شریک جنسی خود مقاربت یا شخصاً استمناء و استشهاء می‌کرده‌اند. با این زمینه ذهنی، دلیل این که چرا یهودیت صهیونیزم به دنبال انتساب بازیگران و خوانندگان مطرح جهان به خود است، تا حدودی مشخص می‌شود. افرادی نظیر Natalie Portman، Scarlett Johansson، Elizabeth Taylor ، Mila Kunis، James Franco، Woody Allen، David Cross، Adam Lambert، Jason Isaacs، Ben Stiller، Jennifer Connelly، Adam Sandler، Liev Schreiber، Elizabeth Maresal، Alicia Silverstone ، Justin Bieber فقط بخشی از این فهرست بلند بالا هستند.

حال اهمیت توصیه حضرت رسول اکرم(صل الله علیه وآله و سلم) به حضرت علی(علیه السلام) راجع به آداب شویی بیشتر درک می‌شود؛ شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) در کتاب مکارم‌الاخلاق نقل می‌کند: رسول خدا(ص)در وصیت خود به حضرت علی(ع) فرمود: یا علی ! با همسر خود با یاد و میل زنی دیگر جماع مکن، می‌ترسم فرزندی که به وجود می‌آید دیوانه و ابنه‌ای و در صفت ن باشد.[۱۰]

همچین پیامبر اکرم(ص) فرمود: در حالی که به فکر زنی دیگر هستید با همسرتان آمیزش نکنید زیرا می‌ترسم فرزندتان نا به‌کار، پست و فرومایه در آید.[۱۱]

خداوند نیز در قران کریم از این روند با عنوان مشارکت شیطان در [تولد] اولاد یاد می‌کند. در آیات ۶۱ تا ۶۵ سوره مبارکه اسراء،  پس از اشاره به سجده نکردن ابلیس بر انسان و مطرود شدن از درگاه خداوند، از استمهال ابلیس از خدا تا روز قیامت برای گمراهی بنی آدم خبر می‌دهد؛ که خداوند در پاسخ او می‌فرماید:

وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً[۱۲]

و هر کس از آنها را بتوانی به آوای خود (به سوی گناه) برانگیز، و بر آنها (برای راندن به سوی معاصی) با سواره‌ها و پیاده‌های ( لشکر) خود بانگ بزن، و با آنها در اموال و فرزندان شرکت نما، و آنها را (در ترک هر واجب و انجام هر حرام) وعده ده و (باید بدانند که) هرگز شیطان به آنها غیر از فریب و نیرنگ وعده‌ای نمی‌دهد.

طبق تفسیر آیت الله مکارم بارزترین نمونه‌ی شراکت شیطان در اموال و اولاد به ترتیب ربا و هستند؛ اما قطعا در سطوحی دیگر، نمونه‌هایی غیر از این دو را نیز شامل می‌شود. به همین دلیل است که خداوند دقیقاً به لفظ اشاره نفرموده که منظور کدام است.[۱۳]

امروزه ربا و در شکل عمومی و آشکار وجود دارند و نیاز چندانی به اثبات ندارند. اما آن‌چه کار شیطان را عمیق‌تر و مبارزه با او را حساس‌تر می‌کند، ربای پنهان، و ی پنهان است. در رابطه با ربای نهادینه‌شده در بانک‌ها مطالب زیادی گفته شده و حساسیت نسبت به آنها به وجود آمده است.[پانوشت: سایت ربا، بخش مواضع]. اما در آن‌سو، ی پنهان و غیرآشکار و حتی ناخودآگاه مسأله‌ی بسیار مهمی است که کمتر مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. بنابراین لازم است در ادامه توضیح مختصری پیرامون آن داده شود تا دست پنهان شیطان در آلوده ساختن نطفه‌ها آشکار شود.

در تفکر غربی در مورد نحوه فعالیت جنسی دو مکتب وجود دارد: مکتب اصالت هورمون و مکتب اصالت ذهن که به ترتیب با  تالاموس (مغز  احشایی) و آمیگدِلای مغز(مغز هیجانی) مرتبط هستند.

در مکتب اصالت هورمون، روند از تماس جنسی آغاز می‌شود؛ و در مرحله بعد به جوش هورمونی می‌رسد. در این مرحله با فرآیند تغذیه روزانه، و آمادگی ظرفیت هورمونی، انسان آماده‌ی اطفای میل جنسی خود است. در نهایت با فعالیت مغزی-ذهنی اُبژکتیو(حضور فیزیکی شریک جنسی)، عمل جنسی انجام می‌شود. این روند با روند ی جنسی حیوانات مشابه است و کاملاً غریزی است.

اما در مکتب اصالت ذهن، فرآیند برعکس است. فرد بدون حضور فیزیکی شریک جنسی، با فعالیت مغزی-ذهنی سوبژکتیو، شریک جنسی را با تصاویر، تخیل یا اصطلاحاً تصویرسازی می‌کند. این عمل که به Sexual Fantasy   فانتزی معروف است، مصادره هورمونی را در پی دارد؛ یعنی بدون آمادگی طبیعیِ وضعیت هورمونی بدن، فرد فرآیند تصنّعی ساخت هورمون را طی می‌کند. استفاده از انواع قرص‌ها و داروهای تقویتی مثل اکستازی و ماریجوانا در این مرحله است. در پایان نیز با تماس جنسی، ی جنسی به انجام می‌رسد[۱۴]

روش اصالت هورمون همان روشی است که در احادیث و سنت ما از آن به عنوان مقاربت جنسی به صورت عادی یاد شده است.

آنچه امروز در جهان رایج‌تر است نوع دوم یعنی مکتب اصالت ذهن است. متاسفانه در ایران نیز با اینکه آمار و ارقام خیلی دقیق وجود ندارد اما با شوهد و قرائن موجود می‌توان گفت مکتب اصالت ذهن مرسوم است.

طبق آمار و ارقام سازمان‌های ذی‌صلاح مشکلات جنسی یکی از ۵ دلیل اصلی طلاق در ایران نام گرفته است و حتی بنا بر نقل برخی(معاونت فرهنگی سازمان ملی جوانان وقت)، مشکلات جنسی عامل بیش از ۵۰ درصد طلاق‌هاست؛ و از جمله عوامل مهم مشکلات جنسی، تکراری شدن و همچنین انتظارات بالا و عدم توان شریک جنسی در اقناع طرف مقابل است. این گفته را سایت Covenant Eyess هم که آمار و ارقام آن در سطور فوق نقل شده، تایید می‌کند. جایی که از عبارت Pornography is raising their expectation and demand fortypes and amounts of ual experiencess” استفاده می‌کند.

لازم به ذکر است با اینکه تمام آمار و ارقام ذکر شده در این مقاله مربوط به کشورهای غربی و به خصوص آمریکاست اما بر کسی پوشیده نیست که امروز در ایران نیز با این مشکلات مواجه هستیم و اتفاقاً هجمه اصلی در این زمینه به طرف مسلمانان است و طبیعتاً ایران نیز از آن مصون نیست؛  امروز با اپلیکیشن‌های موبایلی نظیر وایبر، واتس‌آپ و …که بر پایه‌ی فناوری ابر الکترونیکی بنا شده‌اند، انواع عکس‌ها و فیلم‌های مستهجن به راحتی و بدون دانلود در دسترس مردم و به خصوص جوانان است و بیش از گذاشته شرایط را  برای گرایش به فراهم کرده است.

 از طرفی با وضعیت ظاهری نامناسب شهروندانی که هر روز و هر شب با آن مواجه هستیم، متاسفانه شرایط برای تصویرسازی و به تبع آن،  ی ذهنی، هم برای مجردها و هم برای متاهل‌ها بیش از پیش فراهم است. به قول یکی از اساتید، امروز در جامعه سلیقه مردان ما عوض شده! و ن برای رسیدن به این سلیقه با هم رقابت می‌کنند!

نتیجه مبحث:

خداوند راه حل را در قرآن برایمان مشخص کرده است:

در آیه ۳۰ و ۳۱ سوراه مبارکه نور می‌فرماید:

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ.

به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگه دارند، این برایشان پاکیزه‌تر است زیرا خدا به کارهایی که می‌کنند آگاه است.

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا  لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.

و به ن مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگه دارند و زینت‌های خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه‌های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت‌های خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا ن هم‌کیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به زن ندارند، یا کودکانی که از شرمگاه ن بی‌خبرند و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‌اند دانسته شود ای مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.[۱۵]

وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ.

[ای اولیاء جوانان] عزب‌ها و بی‌همسرانتان را و از بندگان و کنیزانتان آنهایی را که صلاحیت ازدواج دارند همسر دهید اگر فقیر باشند خداوند از فضل خویش بی‌نیازشان می‌کند و خداوند دارای وسعت نامتناهی و داناست.[۱۶]

در آیات ابتدایی سوره مبارکه مؤمنون به بیان ویژگی افراد مؤمن می‌پردازد:

به راستى که مؤمنان رستگار شدند/ آنان ، که در نمازشان خشوع می‌ورزند/ آنان که از بیهوده اعراض می‌کنند/ و آنان که زکات را می‌پردازند/ و آنان که شرمگاه خود را نگه می‌دارند/ مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانى که به دست آورده‏اند، که در این صورت بر آنان نکوهشى نیست/ پس کسانى که سواى این را بجویند، آنان حتماً مند.

آیت الله دستغیب در کتاب گناهان کبیره در حدیثی به نقل از امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین آیه(آیه ۷ سوره مؤمنون) اشاره می‌کند که مصداق  کسانی که به وسیله‌ای غیر از زن و کنیز اطفای شهوت می‌کنند و م نامیده شده‌اند را استمناءکنندگان [و استشهاء‌کنندگان] می‌داند و به همین دلیل گناه آن را بیش از می‌داند.[۱۷]


پی‌نوشت:

[۱]: فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً / نحل ۹۷

[۲]: یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ* إلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ / ۸۸ و۸۹ شعراء

[۳]: و أَصبحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارغًا… /۱۰ قصص

[۴]: وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ‌ /۵۸ اعراف

[۵]: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ /۶۴ اسراء

[۶]: گزارش world family map 2014  ص ۱۹

[۷]: شبکه ملی ، سوءاستفاده و  ی بامحارم و نزدیکان آمریکا

[۸]: یکی از مراکز استراتژیک ایالات متحده آمریکا

[۹]: انستیتو امنیت اینترنت برای خانواده‌ها و مدارس آمریکا

[۱۰]: مکارم الاخلاق/ باب هشتم: در آداب ازدواج و متعلقات آن

[۱۱]: وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۵۲

[۱۲]: آیه ۶۴ سوره مبارکه اسراء

[۱۳]: تفسیر نمونه ذیل آیه ۶۴ اسراء

[۱۴]: استاد حسن عباسی، جلسه ۲۶۷ کلبه کرامت/اندیشکده یقین: kolbeh-keramat.ir

[۱۵]: آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه نور

[۱۶]: آیه ۳۲ سوره مبارکه نور

[۱۷]: گناهان کبیره، آیت الله دستغیب، جلد ۲ صفحه ۳۳۱









دقت کرده اید بعضی از انسان ها مانند بادکنک هستد.
جثه ای بزرک اما به نخی نازک وصل اند.
از بیرون ظاهری قرمز اما از درون بی رنگ.
از بیرون ظاهری پر محتوا اما از داخل فقط هوا.
با همه بزرگی اش جهت اش را بادی مشخص می کند که شاید از هر طرف بوزد.
تا رهایش می کنی از دستت فرار میکند.
در دریا غوطه ور است در آسمان شناور است و در زمین سردرگم.
هدف اش را در زندگی؛ آب هوای خاص آن منطقه یا آن زمان مشخص می کند.
بهتر است این گونه بگویم در هر سه حالت بدون حالت است.
فرق بین بهترین و بدترین شان را میزان باد داخلشان است نه نوع هوایی که داخل آن است.
اگر کسی بادکنکش را گم کنند شاید گریه کند ولی اگر سوراخ شود هیچ کس برایش گریه نمی کنه؛؛نه.
در دست هر کسی قرار می گیرد و صاحب مشخصی ندارد.
بعد از ی لذت صاحبانشان ؛ آن را رها می کنند.
و دیگر هیچ کس او را نمی شناسدمثل انسان ها.مثل انسان ها و مثل انسان ها.

بادکنک وجودت را بترکان تا آزاده شوی.


جانم گرفتی و مقام پستی به دستم دادی
آری این بار تو بانی شدی وباز فرارم دادی
من پسرکی کوچک مغز تهی از عشق بودم
تو آمدی و عقلم یدی و جام عشقم دادی
آری پست ترین مقام است عاشقی در نظرم
تو به من گفتی بیا و جرعه ای به قلبم دادی


نویسنده: محمدرضا صادقی نیا











ن طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون آیند. هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. ن شوهردار حق نداشتند هیچ مردی؛ ولو پدر یا برادرشان را ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان برجای مانده؛ در هیچکدام صورت زن دیده نمیشود و نامی از آنها به نظر نمیرسد.


منبع: #ویل_دورانت؛ جلد اول؛ پارس ها؛ اخلاق و آداب پارسیان؛ ن


حفظ حریم؛ وم اجازه همسر؛ عدم معاشرت حتی با محرم!؛ ن ایران باستان این چنین بودند؛ حال #آریایی_جان؛ تو ایرانی واقعی هستی یا مسلمانان؟ تازه قوانین اسلام نرمتر و ساده تر است!



در دوره تمدن اسلام؛ به ن دقیقا همان درجه و مقام داده شد که ن اروپا بعد از مدت طولانی آن را دارا شدند! بعد از آن که رفتار بهادرانهء اعراب اندلس؛ در اروپا بنای اشاعه گذاشت. اهالی اروپا اخلاق بهادرانه که یک بخش آن رفتار [نیکو] با ن است؛ از مسلمانان آمده و از آنها تقلید شده است. مذهبی که توانست زن را از درجه پست و ذلت نجات بخشیده و به اوج عزت و رفعت نایل سازد؛ مذهب اسلام بود نه مسیحیت. آن چنان که میبینیم در قرون وسطا سردارهای ما با آنکه مسیحی بودند اما احترام زن را نگه نمیداشتند. از بررسی تاریخ در این مطلب شبهه ای باقی نمی‌ماند که قبل از اینکه مسلمانان رعایت و احترام به ن را به بزرگان ما بیاموزند؛ امرا و سرداران ما نسبت به زن با کمال #وحشیگری سلوک می‌نمودند.


منبع: نظام حقوق زن در اسلام؛ شهید مطهری علل تاریخی تعدد زوجات (۱)؛ صفحه ۲۹۷؛ به نقل از گوستاو لوبون؛ تاریخ تمدن اسلام



در دوره #ساسانی؛ مرد ریاست مطلق خانواده را داشت؛ از نظر تعداد همسر محدودیت نداشت؛ ازدواج با محارم رواج داشت؛ زن از شخصیت حقوقی بی‌بهره بود و در زمره وسایل زندگی به شمار می آمد! پدر تا آنجا اختیار داشت که می‌توانست کودکانش را از خود براند یا چون برده و شی به دیگران بفروشد. شوهر می‌توانست همسر یا یکی از همسرانش را بی آنکه در انجام وظایفش کوتاهی کرده باشد به مرد دیگری بسپارد تا از خدماتش بهره گیرد!


منبع: #کریستین_بارتلمه؛ زن در حقوق ساسانی؛ ص۱۲


پ.ن: بنازم به این جایگاه ن در عهد باستان!



#جلیل_ضیاءپور باستان شناس و مورخ ایرانی در مورد حجاب ن ایران میگوید:


اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک ن مادها از لحاظ شکل با پوشاک مردان یکسان است. مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود داشت از هم تمیز داده میشدند. به نظر میرسد که ن نیز پوششی روی سر میگذاشتند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان بود. [۱]

ن در دوره هخامنشیان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری میپوشیدند که تا مچ پا بوده است. [۲]

چادر از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است و تا دوره ساسانیان نیز به صورت مختلف مورد استفاده بوده است. حجاب ن در این دوره چنان اهمیتی داشت که حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده بود. [۳]


منبع:

[۱]ضیاء پور؛ پوشاک باستانی ایرانیان؛ ص ۵۱ و ۵۴

[۲]ضیاء پور؛ همان؛ صفحه ۵۶

[۳]ضیاء پور؛ پوشاک ن ایرانی؛ صفحه ۱۱۴



همیشه از بچگی برام خیلی از حرکات دیگران برایم سوال بود.

تو عروسی ها همیشه با خودم می گفتم همه کسانی که در این تاالر هستند قیافه واقعی و بدون آرایش هم دیگرو دیدن . من اونو دیدم و اون منو دیده و همه همین طور ولی پس 

چطور وقتی همین افراد در یک مکان خاصی قرار می گیرند سعی می کنند که همه قیافه خود را تغییر دهند.

همه هم فکر می کنند که زیبا هستند ولی این طور نیست ، چرا چون وقتی در یک جمعی همه چشم های سیاه داشته باشند اگر من چشمانی به عنوان مثال آبی داشته باشم متفاوت و 

زیبا در تفکر دیگران هستم ولی وقتی در یک جمعی همه چشم آبی باشند با وارد شدن من هیچ کس نمی گوید عجب چشمانی دارد ؛ چون خود همان هم چشمانی آبی رنگ همانند 

من دارند.

مثال عروسی های امروز ماست . همه فکر می کنند که در ذهن دیگران زیبا هستند ولی کذب است. چون افراد دیگر همان جمع هم، قیافه ای مشابه همان دارد.

پس چه دلیلی دارد همه در عروسی انقدر قیافه خود را تغییر می دهند که برای شوهرشان هم متفاوت شوند. ما که قیافه واقعی هم دیگر را دیده ایم پس چه نیاز است در یک مکان 

خاص ماسک بر صورت بزنیم تا به اسطالح زیبا شویم ، ما با آرایش کردن شبیه همان قیافه ای هستیم که در خواب از خودمان تصور می کنیم فقط همه ماسک بر صورت زده اند و 

فکر می کنند از دیگری زیبا تر هستند ولی این طور نیست.

من با تمیزی مشکلی ندارم ولی آیا ارایش کردن حداقل دو میلیون تومانی برای تمیزی است .

چه دلیلی دارد وقتی در مجلسی دو دختر من را نگاه می کنند و زیر لب حرف می زنند من بروم جلوی آن ها ظاهر نمایی کنم و با حرف زدن یا انجام حرکات سعی بر جلب توجه آن 

دختر کنم؟ راستی یه چی بهت بگم اگه برای مردم کار کنی دیگه ام نیست برایشان عرضه اندام کنی انوقت خدا فقط تو را می بیند. فقط تو را ؛ بزار مردم هر چی می خوان بگن.

تا در نظر خلق نگردی کافر در محفل عاشقان مسلمان نشوی

چرا باید اصال خوش حال شوم و با خود بگویم ببین چه کردی که همه دختران برایت حرف می زننند!!!!

چرا وقتی خانومی حرف به من می زند یا ازم کاری می خواهد فکر می کنم از اینکه من را انتخاب کرده منظوری داشته ؟؟!

اصال چرا در مجالس مختلف باید خودم را برای دیگران زیبا کنم ؟

مگر آن ها زیبا هستند که من لذت ببرم که حال آن ها از زیبایی من لذت ببرند؟

چرا باید برای این ها خودم را زیبا کنم؟ به نظرم برا کسی خود را زیبا کن که در زشت ترین حالت هم تو را ببیند!در این صورت درست است و گرنه تو هم مانند عروسک های باربی 

هستی تا وقتی زیبا هستی همه می خواهند ولی همین که زیبا ای ات را از دست دادی یا پاره و خراب شوی تنها کسی که نگاهت می کند سوپور دم در کوچه است و نه دیگر کسی! 

و اصال چرا با آن وسایل یا لباس هایی که شما می گویید باید زیبا شوم؟

چرا اگر من یک پیژامه بپوشم کسی از من عکس نمی گیرد ولی اگر یک مدلینگ در فرانسه این کار را بکند همه از او تمجید می کنند و مورد بحث قرار می گیرد؟

مشکل از من است یا پیژامه یا از آن مدلینگ یا فرانسه؟؟؟

چرا باید خودم را تزئین کنم با این لباس ها ) کت و شلوار و کربات و پاپیون و ( ، اصال این ها که ابدا کرده مگر شلوار با پیژامه چه فرقی می کند؟ هر دو پارچه، هر دو هم رنگ 

،هر دو از یک جنس، فقط یکی به دورش کش است و دیگری کمر بند؟

یا شایدم برای این است که همه بازیگران و دانشمندان و تمداران و خواننده ها و. کت و شلوار می پوشند ما هم باشد بپوشیم.

چون غربی ها می پوشند ما هم بپوشیم؟ مگر تو نمی دانی ، هر چه از غرب رسد نیت. 

چرا تا وقتی یک دخترو می بینی )های( همش دوست داری دنبالش باشی ، پیشش باشی ، تا وقتی که همون دختر می شود همسرت دیگر همچنین حسی نداری ، ان وقت دنبال یک 

دختر دیگری و دوست داری با ان باش؟

شاید افکار من مریض است یا اصال افکار که هیچ شاید خوده من مریضم ؛ تو چه می دانی شاید که باشم؟

شاید این افکار کثیف و لجن من است ، شاید که باشد از کجا می دانی؟

خدا کند که این حرف ها در افکار و مغز مریض من باشد و جامعه اینچنین نباشد؟

حتما همین طور است ، انشاءالله


دل نوشته های یک دیوانه.


محمدرضا صادقی نیا


حجاب و پوشش بانوان در ایران باستان

در یک نگاه کلی، لباس و پوشش سه خاصیت اساسی برای آدمی دارد، اول اینکه او را در برابر سرما و گرما محافظت می‌کند، دوم آنکه باحیای ذاتی انسان تناسب دارد و او را به میزان لازم مستور می‌نماید و از دید دیگران می‌پوشاند و سوم برای او ایجاد زیبایی و متانت می‌کند و برای انسان زینت محسوب می‌شود.

پوشش بانوان در هر دوران، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدن است. با یک نگاه کلی به تاریخ درمی‌یابیم که زن در مشرق زمین پوششی کامل‌تر نسبت به ن غربی داشته است و با مطالعه در تاریخ درمی‌یابیم، نگاه به زن در ایران، با نگاه به زن در غرب تفاوت داشته است و نحوه‌ی پوشش ایرانیان حتی قبل از ورود اسلام به ایران بسیار کامل و در واقع منحصر به فرد بوده است که شاید نمونه‌ی آن را به این شکل نتوانیم در اقوام و مناطق دیگر پیدا کنیم.

در بررسی اعصار و دوران‌ مختلف در ایران، شاهد نوع خاصی از پوشش هستیم که تا حد بسیار زیادی بانوان از آن استفاده کرده‌اند و آثار و شواهد این موضوع را در سنگ تراشه‌ها و آثار باقی‌مانده از آن دوران مشاهده می‌کنیم.

البته این نکته را باید متذکر شد که حجاب، فقط یک پوشش ساده نیست بلکه یک سبک و روش از زندگی است. چه‌بسا فردی خود را پوشانده باشد، اما حجاب نداشته باشد. چرا که حجاب همواره با گزاره‌ای به نام حیا هم‌راه بوده است.

حجاب در ایران از اموری بوده است که برخی از شرق‌شناسان نسبت به آن مطالبی نوشته‌اند. هانرى رونه دالمنى، دانشمند فرانسوی  در کتاب خود با نام سفرنامه از خراسان تا بختیارى» می‌نویسد: اگر به تاریخ مراجعه کنیم، مى‏‌بینیم که این رسم در زمان‌هاى پیشین هم در ایران معمول بوده است. زن زرتشتى با لباس بیرون‏ بوده است و مستورى، پوشیدگی و حجاب ن علامت شأن، شوکت و احترام محسوب می‌شده است.

[۱]

حجاب در زمان ماد‌ها

بر اساس آنچه در کتاب‌های تاریخی آمده است، در میان ماد‌ها ن فقط دو دست خود را باز می‌گذاشته‌اند و نپوشاندن هر یک از قسمت‌های دیگر بدن خلاف ادب محسوب می‌شده است. آنان شلوار و پیراهن کتانی و دو لباس رو داشتند. اختلاف لباس ن و مردان در این بود که پیراهن ن شکاف و تزئینات بسیار داشت و به رنگ‌های شاد بود. برای پوشاندن سر از یک سربند که در زیر چانه به‌وسیله دو بست محکم می‌شد، استفاده می‌کردند و روی این سربند نیز یک روسری بزرگ به نام مکتو» می‌پوشیدند.

[۲]

حجاب ن در دورهی پارس‌ها

مُهر به ‌جا مانده از دوره‌ی پارس‌ها، دو زن را نشان می‌دهد که هر یک پیراهنی بلند تا پشت پا پوشیده‌اند و بخش پایین دامن آن‌ها ریشه‌دار است و قد آن نیز چون پیراهن بانوی نقش، جابه‌جا و به‌صورت افقی، بخش‌بندی شده است و به ‌نظر می‌رسد که پوستینی باشد و بر روی آن روپوشی چون چادری کوتاه که دامنی نیم‌گرد و نیم‌اندام را می‌پوشاند، پوشیده‌اند. موی سر آن‌ها پرپشت و کوتاه است و پشت سرشان جمع شده است. این شکل، یادآور بانوان منقوش بر مهر استوانه‌ای آشوری است.

[۳]

حجاب در زمان هخامنشی

تصاویر ن در دوره‌ی هخامنشی بسیار محدود است و این به دلیل اهمیت فوق‌العاده‌ای بوده که برای ن قائل بودند، به‌گونه‌ای که حتی تصویر کردن آنان نیز، ممنوع شده بود. برای مثال، در تخت جمشید هیچ عکسی از ن دیده نمی‌شود.

آثار تاریخی از نقش ن، بسیار محدود است، اما در همین آثار محدود هم می‌توان نشانه‌های آشکاری از نحوه‌ی پوشش آن دوران را دید. برای مثال تصویری که در غرب ترکیه در تپه‌ی دهکده‌ی ارگیلی پیدا شده است، سه زن پارسی سوار بر اسب را نشان می‌دهد که هر سه زن پوششی شبیه چادر دارند و بلندی آن تا زانو می‌رسد. هردودت و استرابون پوشیدگی ن طبقه‌ی ممتاز ایران کهن را امری متداول دانسته است و آن را نوعی اشرافیت محسوب می‌کرده‌اند. آن‌ها تأیید کرده‌اند که ن طبقات دیگر اجتماع، از این امر مستثنا بوده‌اند.

[۴]

در کتاب تاریخ ویل دورانت در مورد نحوه‌ی رفتار و پوشش بانوان در دوران هخامنشی می‌نویسد: ن طبقات بالای اجتماع، فقط با تخت روان روپوش‌دار از خانه بیرون می‌آیند. ن شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی اگر پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ‌وقت صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد. کنیزکان، آزادی بیش‌تری داشتند، چون لازم بود از مهمانان خواجه‌ی خود پذیرایی کنند.

[۵]

حجاب در دوره اشکانیان

پوشاک بانوان در دوره‌ی اشکانیان، پیراهنی بلند است که تا روی زمین می‌رسیده است و نیز فراخ و پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشتند که روی اولی می‌پوشیدند. قد این پیراهن نسبت به اولی کوتاه و یقه‌باز بوده و روی این پیراهن چادری سر می‌کردند.

[۶]

مجسمه‌ای از بانوان دوره اشکانی در موزه‌ی پالمیر دمشق وجود دارد که پوشاک بانوان آن دوره را بسیار روشن می‌نمایاند. این بانو درحالی‌که نشسته است، چادری او را پوشانده است. گوشه‌ی چادر در زیر یک تکه ف بیضی‌شکلِ نقش‌زده، بند است. عمامه‌ای بر سرش نهاده و نواری فی موی بالای پیشانی او را نگه‌داشته است و رشته‌هایی از جواهر، زیور عمامه و موی اوست. یک رشته گردن‌بند چسبیده به گردن دارد و پایین‌تر از آن دور یقه‌ی پیراهن رویی نمایان است.

[۷]

حجاب در دورهی ساسانیان

پوشاک بانوان این دوره را فقط از روی نقوش سنگی یا طرح‌های روی ظروف باید جست‌وجو کرد، زیرا مورخان در این باره مطلبی نگفته‌‌اند. از مقایسه‌ی نقوش سنگی آناهیتا با نقوش دیگر، به ‌نظر می‌رسد، بانوان دوره‌ی ساسانی پیراهن بلند و بسیار پرچین و فراخ می‌پوشیده‌اند و گاهی آن را به‌وسیله‌ی نواری در حوالی سینه (یا کمی پایین‌تر)، جمع کرده و می‌بستند. چادر که از دوره‌های پیش هم‌چنان مورد استفاده‌ی ن ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت‌های مختلف مورد استفاده بوده است.

[۸]

برخی شواهد نشان می‌دهد ن عهد ساسانی محجوب بوده‌اند و صورت خود را می‌پوشاندند و گیسوان خود را پنهان می‌کردند. بعد از شکست ایران از اعراب سه تن از دختران کسری شاه ساسانی را نزد عمر آوردند. آن‌ها با پوشش و نقاب، چهره‌ی خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد که پوشش از چهره بردارند تا خریداران بیش‌تری پیدا کنند، اما دوشیزگان ایرانی از کردن صورت، خودداری می‌کردند. عمر خواست با تازیانه آنان را وادار کند و آنان گریستند. در آن حال حضرت علی علیه‌السلام به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن، از پیامبر شنیدم که می‌فرمودند: بزرگوار و شریفِ هر قومی را که خوار و فقیر شده است، گرامی دارید. عمر پس از شنیدن فرمایش آن حضرت، آتش خشمش فرو نشست.

[۹]

پوشش ن ایرانی مقارن با دورهی ظهور اسلام و بعد از آن

با مشاهده و بررسی جزئیات پوشاک بانوان که بر روی پارچه‌ها و الواح نقش بسته و نیز نقاشی‌هایی که از کمال‌الدین بهزاد و دیگران بر جای مانده است، پوشاک بانوان در طی چند قرن به شکل‌های ذیل بوده است:

قبای سه‌ربعی آستین‌کوتاه، جلوبسته با یقه‌ای افقی. این قبا گاهی جلوباز نیز بوده است و یقه‌ی آن سه‌گوش و تا وسط سینه می‌رسیده است.

قبای بلند آستین کوتاه، جلوباز که گاهی بر روی شانه‌ی آن زردوزی و گلاب‌دوزی می‌کردند.

پیراهن بلند آستین کوتاه، جلوباز، دکمه‌دار و یقه‌ی سه‌گوش با برگردان.

سرپوش بانوان از عرق‌چین، چارقد، لچک، نوار و یک نوع روسری توری یا پارچه‌ای به شکل مخصوص تشکیل می‌شده است. عرقچین در زیر لچک و مستقیماً روی موی سر، استفاده می‌شده است. هم‌چنین بانوان گاهی گیسوهای بلند خود را به وسیله‌ی توری محافظت می‌کردند.

[۱۰]

باری، شواهد تاریخی نشان‌گر آن است که حجاب و پوشش خاصی که در میان ن ایرانی رایج بوده، پوششی تقریباً کامل و پوشیده بوده است. به‌خصوص در میان ن طبقه‌های بالا و اشراف‌زادگان، این مسئله بسیار مورد اهمیت بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. هانرى رونه دالمنى، سفرنامه از خراسان تا بختیارى‏، ترجمه‌ی محمدعلى فره‌وشى‏، انتشارات امیر کبیر، تهران‏، ص ۲۹۵٫

[۲]. دایره‌المعارف زن ایرانی، به سرپرستی مصطفی اجتهادی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بنیاد دانش‌نامه‌ی بزرگ فارسی، ۱۳۸۲، ص ۳۷۲٫

[۳]. ضیاءپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‌ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، اداره‌ی کل موزه‌ها و فرهنگ عامه، ص ۵۸٫

[۴]. دایره المعارف زن ایرانی، به سرپرستی مصطفی اجتهادی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بنیاد دانش نامه‌ی بزرگ فارسی، ۱۳۸۲، ص ۳۸۰٫

[۵]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ج ۱ ص ۴۳۴٫

[۶]. ضیاءپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‌ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، اداره‌ی کل موزه‌ها و فرهنگ عامه، ص ۱۹۴٫

[۷]. همان، ص ۱۹۹٫

[۸]. همان، ص ۳۰۷٫

[۹]. وشنوی، قوام‌الدین، حجاب در اسلام، ترجمه‌ی احمد محسنی گرگانی، قم، ص ۵۹٫

[۱۰]. ضیاءپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‌ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، اداره‌ی کل موزه‌ها و فرهنگ عامه، ص ۱۵۸٫


این متن پایین توصیفی از پوشش های یک زن ایرانی در یک دوره تاریخی وزمانی است ؛ مشخصات زن ها در این دوره این چنین است: 








ن طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان رو پوش دار از خانه بیرون بیایند. ن شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند.(1) ن بالا پوشی چون چادر امروزی که سرگردن را می پوشانید به سر می کردند.(2)چادر بسیار مورد استفاده بانوان بوده است به طوری که حجاب ن در این دوره چنان اهمیتی داشت که حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده بود.(3)هر گاه لازم بود ن ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادر‌های در بسته‌ای می‌نشینند و چادر را بر روی گردونه‌ای قرار می‌دهند و حمل می‌نمایند.(4) حتی مجمسه هایی فراوان از ن که با چادر هستند و پوشش کاملی دارند.(5)


در متون تاریخی و ادبی آن دوران هم به فراوانی واژه  (cvatur)  یا همان چادر به معنی لباس یا پوشش به چشم می خورد(6). 












 

 

 

 

 

به نظرتان برای کدام سلسله و دوره تاریخی است( در بخش نظرات جوابتان را بگویید.):

1-قاجار            2-صفویه          3-سلجوقیان            4-هخامنشیان

 

 

 نکته : حتما نظرتونو در  بخش نظرات بفرمایید ، پایان متن هم نخوانید و نظر و جواب خودتونو در نظرات بگویید.

 

 

 

 



























 

 

 

 

منابع:

1-ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول، ص 552

(او همچنین درتاریخ تمدن جلد 11 ص 112 میگوید: "ارتباط عرب با ایران موجب رواج حجاب در قلمرو اسلام بود. 
او معتقد است نقش پوشش و حجاب ن در ایران باستان چنان برجسته‌است که می‌توان ایران را منشاء اصلی پراکندن 

حجاب در جهان دانست. تاریخ تمدن ج2 ص78)

2- پیمان متین، پوشاک در ایران زمین ،انتشارات امیرکبیر ص61

3- ضیاء پور؛ پوشاک ن ایرانی؛ ص 114

4-احمد کسروی ،ایرانیان و یونانیان،ص61

احمد کسروی ، خواهران و دختران ما، ص7

5-هدایت الله علوی،زن در ایران باستان ، ص51

6- فرهنگ پهلوی ، انتشارات دانشگاه تهران ، ص94

قطعه از اشعار فردوسی در باره خواستگاری فریدون در زمان باستان:

بگفت این و بگشاد چادر ز روی

همه روی ماه و همه پشت موی

مرا از هنر موی بد در نهان

که آن را ندیده کس اندر جهان





این بخش هم صرفا برای خواندن است( ولی شما حتما بخوانید.):


نهرو" در کتاب "نگاهی به تاریخ جهان" نیز همین نظریه را تایید میکند:  "یک تغییر بزرگ و تاسف آور نیز تدریجا روی نمود و آن وضع ن بود. ن عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگی نمیکردند بلکه در اماکن عمومی حضور میافتند. اما عربها نیز بر اثر موفقیتها تدریجا رسمی را که در دو امپراطوری روم و ایران بود اقتباس کردند." 

حتی راسل نیز در کتاب "شوئی و اخلاق" معتقد است حجاب ایران و هند در زمانهای دور بسیار سختگیرانه بوده است

اخلاق جنسی در اعصار ما قبل مسیحیت و در ممالک خاور دور تا به امروز از منبع اول [تمایل به اطمینان پدری] منشعب میشود به استثنای هند و ایران که ظاهرا ریاضت طلبی در آنجا پدید آمده و در سراسر جهان پراکنده شده است.  شوئی و اخلاق ص135






حتما به اشتراک بگذارید.

اگر خوب بود.

تحقیقات بنده حقیر محمدرضا صادقی نیا



عکس ها:















من یک پسر هستم ولی ای کاش یک دختر بودم.

اون وقت زمانی یک دختر می دیدم کمتر بهش نگاه می کردم و آه می کشیدم که چه متلکی بهش بگم که خوشش بیاد.

اون وقت وقتی عکس یک دختر میومد کمتر روش زوم می کردم شاید اصال بهش نگاه نمی کردم.

اون وقت وقتی مادرم می گفت برو فلان چیزو بیار کمتر سرم تو گوشیو بود برای چت کردن با دختره .

اون وقت دیگه لازم نبود وسط عروسیه جلوی فامیال ها برقصم که معلوم نیست دختره نگاه کنه یا نکنه.

اون وقت زمانی که چشمام میشد قلعه شهواتم راه نمی افتادم برم تو خیابونا برای دیدن جنس مخالفم.

اون وقت اگه یک دختری بیاد پی ویم یا دایرکتم ذوق مرگ نمشم که آخ جون مخ ش رو زدم.

اون وقت دیگه جوری تیپ نمی زدم که دوست دخترم می خواد ؛ اون جوری تیپ می زدم که خودم می خواد. 

و کلا می تونم بگم که ۵۰ درصد کل حرکات پسر ها مطابق میل دختر هاست و بر عکس ولی من برده چهار تا دختری که می خوان منو ببینن یا نبینن نیستم و برای خودم زندگی می کنم. من برده کسی نیستم پس لازم نیست کار هایی که پسر ها اون بالا انجام می دن رو ؛ انجام بدم.


خیلی از ما ها با این حرکات برای خودمون هویت نذاشتیم دقت کردی ، پسرهایمان به عشق دوست دخترشان تیپ می زنند یعنی اون جوری اون می 

خواد. دختر هایمان هم دو نوع هستند یکی آن هایی که به عشق دوست پسرشان که خیلی بدبختن و بعضی تابع مدلینگ ها و سلبریتی ها هستن.

سلبریتی ها و مدلینگ ها هم که نوعی مترسک هستند که زیر پوشش قانونی کمپانی های لباس و دوختن .


کمپانی های مد لباس هم تابع پول هستند و مردم برایشان مطرح نیست . چون ذاعقه مردم هم سلبریتی هایی مشخص می کند که زیر پوشش خودشان

است.

یعنی نوع لباس و پوشش پسر و دختر ما را که بخشی از هویت جامعه است را کمپانی هایی مشخص می کند که هدف شان فقط پول است و پول.

هویت ایرانی رو مقدار پول کمپانی های مد مشخص می کنه و خوشان و این کمپانی مد بالیی به سر مردم آورده که نمی توانند عکس های 20 سال 

خودش که آن زمان مد بوده رو ببینه. ) جان خودم نمی دونم این مدل زیبایی رو کی درست می کنه و جالب تر این که شاخصه هاش چیه و چرا(

به قول یاس )خواننده رپ(: خودشو الیه برند ها پیچده ، هویت هم هسته پوش.

پسر ایرانی به نظر من شده یک فرد هرزه که اگه کاله گپ نزاره امله ، شلوار لوله تفنگی و گله گشاد نپوشه بچه مثبت ، اگه دوست دختر و اینا نداشته 

باشه منزویه. جون من این چه معیار هایی ، از کجا درشون میاری آخه نامرد.

دختر هایی که میگی دوست داشتم پسر باشم بدون این جوریا ها هم هستا.

البته اگه حرفمم فهمیده باشی.

به در گفتم که دیوار بشنوه ها.






#لحظه_ای_تفکر



محمدرضا صادقی نیا


+خب اصلا من بلد نیستم چطور دوست پیدا کنم. 
-من بهت یاد می دم اصلا. چندا از رفیقای خودمو بهت پیشنهاد می کنم. از اون چشم رنگیا 
+من سنمم کمه ؛ اعصابم نمیکشه؛. نمی دونم به کی اعتماد کنم ، اصلا نمی دونم باید چیکار کنم. 
-تو کارت نباشه من هر چی گفتم انجام بده . فعلا از وجود من استفاده کن ؛ پاشو بریم پاشو 


وجدان:چی شد ؛ حداقل میزاشتی پسرای دیگه بهش نزدیک نشن !! آخه تو مردی! 
تو داداشی اون بودی بعد ؛ الان شدی لاشی اون 
چیه؟ طلبکاری؟ چون که برادری نداشت که وقتی دستشو میگیری بزنه تو دهنت؛ باهاش این کارو کردی؟ یا چون بابای درست و حسابی نداره که پیگرش باشه؟ 
بدبخت ! یک دختر بی برادر و بابا که دیگه افتخار نداره ؟ 
 
خودم: چیه به زور که نبود ؟ این دخترا از من و تو بهتر بلدن ! نگران نباش. 

وجدان:تو یک پسری خواهرم داری. خب درک می کنی ؛ اگه اون داداش داشت، تو جای اون داداشش بودی، چه حسی داشتی تو این وضعیت؟ 
یک مشت اراجیف ریختی تو مغزش انقدر شریک جنسی ؛ شریک جنسی کردی .حالشو بهم زدی ؟ تو شریک وحشی نه جنسی! 

وجدان : برو از رو تخت جمش کن . دیگه تموم شد. 


خودم: اصلا.ری**م تو این حِس اگه بـَـدِ چرا  خدا داده.
 
وجدان: مگه به خدا هم اعتقاد داری؟ امروز یک سری خاطرات و احساسات زوری و وحشیِ سرد فقط براش گذاشتی؟ 
آخه بچه کمتر از پانزده سال هم مگه  

وجدان: نماز صبح بلند شو توبه کن.شاید صدام خفه شه.صدای هق هقت بیادااا . 


خودم: کاش مثل فیلم ها بود؛ آخرش از خواب بلند می شدم، مادرم مثل بچه کوچیکا بغلم می کردم می گفت کاووسِ ؛ بخواب عزیزم ؛ بخواب. 

آخه خیلی وقتی کسی بهم نگفته عزیزم. 
منم آدمم دیگه یهو احساسی می شم مثل دیوونه ها می زنم زیر گریه ؛ بعد بهش فکر می کنم می بینم اصلا گریه نداشت. 
مامان: بلند شو ، بلند شو عزیزم. از صبح تا حالا تو تَبی ؛ بیا بغلم. بیاگریه نکن. گریه نکن

خودم: مامان تا حالا شده شیطان و تو خودت حِس کنی.ولی من حِس کردم.

.

.

.

.

دل نوشته های یک دیوانه

#لحظه_نوشت

محمد رضا صادقی


همیشه از بچگی برام خیلی از حرکات دیگران برایم سوال بود.

تو عروسی ها همیشه با خودم می گفتم همه کسانی که در این تاالر هستند قیافه واقعی و بدون آرایش هم دیگرو دیدن . من اونو دیدم و اون منو دیده و همه همین طور ولی پس 

چطور وقتی همین افراد در یک مکان خاصی قرار می گیرند سعی می کنند که همه قیافه خود را تغییر دهند.

همه هم فکر می کنند که زیبا هستند ولی این طور نیست ، چرا چون وقتی در یک جمعی همه چشم های سیاه داشته باشند اگر من چشمانی به عنوان مثال آبی داشته باشم متفاوت و 

زیبا در تفکر دیگران هستم ولی وقتی در یک جمعی همه چشم آبی باشند با وارد شدن من هیچ کس نمی گوید عجب چشمانی دارد ؛ چون خود همان هم چشمانی آبی رنگ همانند 

من دارند.

مثال عروسی های امروز ماست . همه فکر می کنند که در ذهن دیگران زیبا هستند ولی کذب است. چون افراد دیگر همان جمع هم، قیافه ای مشابه همان دارد.

پس چه دلیلی دارد همه در عروسی انقدر قیافه خود را تغییر می دهند که برای شوهرشان هم متفاوت شوند. ما که قیافه واقعی هم دیگر را دیده ایم پس چه نیاز است در یک مکان 

خاص ماسک بر صورت بزنیم تا به اسطالح زیبا شویم ، ما با آرایش کردن شبیه همان قیافه ای هستیم که در خواب از خودمان تصور می کنیم فقط همه ماسک بر صورت زده اند و 

فکر می کنند از دیگری زیبا تر هستند ولی این طور نیست.

من با تمیزی مشکلی ندارم ولی آیا ارایش کردن حداقل دو میلیون تومانی برای تمیزی است .

چه دلیلی دارد وقتی در مجلسی دو دختر من را نگاه می کنند و زیر لب حرف می زنند من بروم جلوی آن ها ظاهر نمایی کنم و با حرف زدن یا انجام حرکات سعی بر جلب توجه آن 

دختر کنم؟ راستی یه چی بهت بگم اگه برای مردم کار کنی دیگه ام نیست برایشان عرضه اندام کنی انوقت خدا فقط تو را می بیند. فقط تو را ؛ بزار مردم هر چی می خوان بگن.

تا در نظر خلق نگردی کافر در محفل عاشقان مسلمان نشوی

چرا باید اصال خوش حال شوم و با خود بگویم ببین چه کردی که همه دختران برایت حرف می زننند!!!!

چرا وقتی خانومی حرف به من می زند یا ازم کاری می خواهد فکر می کنم از اینکه من را انتخاب کرده منظوری داشته ؟؟!

اصال چرا در مجالس مختلف باید خودم را برای دیگران زیبا کنم ؟

مگر آن ها زیبا هستند که من لذت ببرم که حال آن ها از زیبایی من لذت ببرند؟

چرا باید برای این ها خودم را زیبا کنم؟ به نظرم برا کسی خود را زیبا کن که در زشت ترین حالت هم تو را ببیند!در این صورت درست است و گرنه تو هم مانند عروسک های باربی 

هستی تا وقتی زیبا هستی همه می خواهند ولی همین که زیبا ای ات را از دست دادی یا پاره و خراب شوی تنها کسی که نگاهت می کند سوپور دم در کوچه است و نه دیگر کسی! 

و اصال چرا با آن وسایل یا لباس هایی که شما می گویید باید زیبا شوم؟

چرا اگر من یک پیژامه بپوشم کسی از من عکس نمی گیرد ولی اگر یک مدلینگ در فرانسه این کار را بکند همه از او تمجید می کنند و مورد بحث قرار می گیرد؟

مشکل از من است یا پیژامه یا از آن مدلینگ یا فرانسه؟؟؟

چرا باید خودم را تزئین کنم با این لباس ها ) کت و شلوار و کربات و پاپیون و ( ، اصال این ها که ابدا کرده مگر شلوار با پیژامه چه فرقی می کند؟ هر دو پارچه، هر دو هم رنگ 

،هر دو از یک جنس، فقط یکی به دورش کش است و دیگری کمر بند؟

یا شایدم برای این است که همه بازیگران و دانشمندان و تمداران و خواننده ها و. کت و شلوار می پوشند ما هم باشد بپوشیم.

چون غربی ها می پوشند ما هم بپوشیم؟ مگر تو نمی دانی ، هر چه از غرب رسد نیت. 

چرا تا وقتی یک دخترو می بینی )های( همش دوست داری دنبالش باشی ، پیشش باشی ، تا وقتی که همون دختر می شود همسرت دیگر همچنین حسی نداری ، ان وقت دنبال یک 

دختر دیگری و دوست داری با ان باش؟

شاید افکار من مریض است یا اصال افکار که هیچ شاید خوده من مریضم ؛ تو چه می دانی شاید که باشم؟

شاید این افکار کثیف و لجن من است ، شاید که باشد از کجا می دانی؟

خدا کند که این حرف ها در افکار و مغز مریض من باشد و جامعه اینچنین نباشد؟

حتما همین طور است ، انشاءالله


دل نوشته های یک دیوانه.


محمدرضا صادقی نیا


در سخت ترین شرایط ؛ کِه بود و نبودش ؛ دیدن و ندیدنش ؛ خندیدن و نخندیدنش ؛ داشت اذیت می کرد.
تصمیم گرفتم که او را ترک کنم و دیگه کمتر ببینمش و دیگه کمتر بهش فکر کنم؛ که بود و نبودش برایم تفاوتی نداشته باشد.
ولی هر چه قدر کمتر  نگاه می کردم بیشتر  فکر می کردم.
هر چه کمتر 
 فکر می کردم  بیشتر  نگاه می کردم.

یک روز به خودم گفتم:
میرم بهش می گم .
نهایتش میگه نه یا میگه چرت نگو.
دیوونه ؛ دیگه انقدر که سختی نداره.

بعد به خودم گفتم :
خب اگه بهش بگم؛  هم خودشو اذیت می کنم و هم خودمو .
و اگه بهش نگم  فقط خودمو اذیت می کنم.
پس بهش نمی گم حداقل اون اذیت نشه.
.

تصمیمی که گرفته بودم سخت بود.
اون جا بود که فهمیدم چه قدر سخت است عاشقی.
به خودم گفتم: دیوونه ؛ اگر نبینیش کمتر بهش فکر می کنی و در این صورت کمتر بهش توجه می کنی و اصلا یادت میره.
منم هم دیگه او را ندیدم تا کمتر فکر کنم ولی آنقدر چهره اش در ذهنم می آمد  که داشت دیوانه ام  می کرد.
تصمیم گرفتم رو کاغذ بکشم و کاغذ را پارش کنم.
تا بلکه این عشق به تنفر تبدیل شود.
با اولین نقاشی ای که از چهره اش کشیدم نقاشی کشیدن را یاد گرفتم.
و تا حدی که بتوانم هر چهره ای رو بکشم.
بعد از این شب ها با کاغذ قلم می رفتم خیابون انقلاب ؛ برای دانشجوهایی که رد می شدند چهره دوست هایشان را می کشیدم.
بعد از مدتی دوباره تصمیم گرفتم نبینمش تا کمتر بهش فکر کنم .
انقدر خاطره هاش در ذهنم جان میگرفت که انگار جانم را می گرفت.
تصمیم گرفتم  همه خاطره هایم را با او روی کاغذ بنویسم و همه را آتش  بزنم تا فراموشش کنم .
با این کار من نویسنده تر و عاشق تر شدم اما فراموشش نکردم.
هر کاری می کردم نفرتم بیشتر نمی شد و برعکس عشقم.
این وسط نویسندگی دلال عاشقیِ من بود ؛ با هر نوشته من؛  شاید پول برایم پدید می آورد ولی عشق را نه.
بعد ها تصمیم گرفتم تا با دنیای شعر خودم را آشنا کنم تا شاید عشق شعر جای عشق او را پر کند.
ولی من احمق نفهمیدم که همه عاشقان از تشنگی عشق است که به بیابان شاعری پا می گذارند.
هر شعری که می خواندم ؛ انگار عَمَلِه بَنّایی بود که با حُفر دلم جای بیشتری برای عشق او باز می کرد.
بعد از آن شاعر خوبی شدم و شعر های عاشقانه ای که برای او می گفتم ؛ خیلی ها را عاشق کرد و به هم رساند ؛جز خودم.
این خاصیت شاعری است.
خلاصه نگویم عشق او خیلی چیز ها به من یاد داد.
نقاش شدن را
نویسنده شدن را
شاعر شدن را
ولی راه رسیدن به او را نه.
او من را به شاعر و نقاش و نویسنده خوبی تبدیل کرد ولی عاشق خوبی نه.
یک چیز جالب به شما بگویم ؛ همیشه در دعوا ها می گویند (یک جوری می زنم که تیکه بزرگت گوشت باشه ها ) ولی برای عاشق ها و شاعر ها تیکه بزرگشان گوششان نیست.
برای ما همیشه تیکه بزرگمان قلبمان است؛ کسی با قلب  یک عاشق یا شاعر  کاری ندارد.
چون می داند که قلبش از درون پاره پاره است.

(همیشه یادت باشه تیکه بزرگت قلبت باشه یعنی یاد بگیر که عاشق باشی  .)

ارادتمند شما
محمدرضا صادقی نیا
غزل فلاح رمضانی







اون دوران ما بالاشهر زندگی می کردیم ؛ منم چون درسم خوب بود با معلمای مدرسه هماهنگ می کردیم برای بچه هایی که دیگه امیدی بهشون نبود من کلاس خصوصی برگزار کنم و  در عوض من برای معلم ها سوالات امتحان در می آوردم و طراحی می کردم.
تو کلاس خصوصی هم دیگه هر چی عشق شون بود.
از ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار تومان.

هر چند خانواده اوایل به پول تدریس من احتیاجی نداشتن ولی در اواخر پدرم دچار بحران مالی شدیدی شد و باعث شد که به پایین شهر کوچ کنیم.
یادمه برای یک پسری کلاس می گذاشتم ؛ باباش کارخانه دار بود .
خیلی پسر خنگی بود؛ بماند که من خیلی کمکش کردم.

در حین تدریس ؛ شاید بچه ها هم سن من بودند ولی چه واقعی و چه شوخی من و استاد صدا می زدن.
اسم پسر کارخانه دارِ که باهاش کار می کردم رامتین بود.
اون موقع که هیچ خونه ای دوربین مخفی نداشت ساختمون چهار تا دوربین داشت.
درسته که من پایین شهر بودم و کلی رفیق بامرام جدید پیدا کردم ولی تدریس تو بالاشهر و وِل نکردم.
بعد از مدتی فهمیدم که پدر رامتین شرکتِ نیمکت سازی داره و اکثر نیمکت های مدارس پایین شهر، ساخت شرکت بابای رامتین بوده . من که همیشه اشغال جنس، بودن نیمکت ها و صندلی های مدارس برام سوال بود از رامتین پرسیدم .

رامتین جواب داد: 
(بابای من عقیده داره که باید بدترین امکانات برای بچه های پائین شهر باشه تا کمتر علاقه به درس داشته باشن؛ چون کسی که پول نداره و فقیره همون بهتر که بی سواد بمونه تا اینکه درس بخونه . به اعتقاد من بچه بی پول ها مخصوصِ کارگری تو شرکت آدم پولدار امثال ما درست شدن ؛ اگر همه این بدبخت بی چاره ها دکتر و مهندس شن که دیگه کارگری نمی مونه برای شرکتای ما کارکنن.)
من کا از درون آتیش بودم و می خواستم با مشت بزنم تو دهن رامتین به دَرک واصلش کنم.
لبخند ملیحی زدم و گفتم: اعتقادات هر کسی قابل احترامه.
ولی اصلا این جور نبود ، اصلا اعتقاد اون قابل احترام نبود . من که هم تو مدارس پائین شهر درس خونده بودم و  هم مدارس بالاشهر واقعا فرق بین اون ها رو می دیدم.
انقدر عصبانی شدم که دندون هامو به هم می سائیدم چون من از حق هر کی بگذرم نمی تونم از حق اون کارگر بدبخت که غذای شب ندارن ولی با هزار شوق و اشتیاق بچه اش و به مدرسه می فرسته بگذرم.فقط دوست داشتم کلاس تموم بشه بیرون بیام از اون خونه. تو راه برگشت به خونه همش تو ذهنم این و می گفتم و گریه می کردم:
سلامتی اون بی پولی که از فرط بی نونی شب و روز گشنه می مونه ولی نمی زاره کسی بهش زور بگه.
به سلامتی اون بچه فَقری که هر چند با گشنگی به بدنش  آسیب  می زنه ولی مثل اون پولدارا با پولشون به مردم ضربه نمی زنن و
سعی کردم با متانت با رامتین حرف بزنم و اعتماد اونو جلب کنم و کم کم حرفشو یادم بره.
چند هفته بعد از این ماجرا ، اتفاق عجیبی افتاد ؛  ماجرا از اون جایی شروع شد که اون با ماشین اومد دنبالم و منو به طرف خونشون برد ، در خونه رو بستم و پشت سرش به خونه رفتم ؛ برای تنوع از اون خواستم که به اتاق پدرش که هم بزرگ تره و هم خنک تره بریم ؛ اونم پذیرفت ؛ در حین تدریس یک نفر زنگ دَر و زد.

 اونم رفت ایفون و برداشت طبق معمول پیتزا فروشی بود (همیشه این موقع از پیتزا فروش دم کوچه سفارش داشت)اونم رفت پائین دم در پیتزا رو بگیره تا بیاد بالا من هم دم در واحد منتظرش بودم ؛بالا اومد با تعجب گفت پایین کسی نبود؛ دوباره در زد ؛ رفت پای آیفون ؛ دوباره همان پیتزا فروش بود ؛ فروشنده هم پشت آیفون  با یه مظلومیت خاصی  گفت : ببخشید اومدین پائین نبودم ،موتور مشکل داشت جکش شکسته مشغول درست کردنش بودم ببخشیدا.
رامتین هم گفت: ولی من پائین چیزی رو ندیدم و حالا خودت بیار بالا ؛ حسش نیست بیام پائین.

چند دقیقه منتظر بودیم به طرز غیر منتظره یک نفر وارد واحد شد و با یک نقاب به ما حمله کرد.
اول من رفتم جلو که از اون محافظت کنم ولی با کف گرگی منو انداخت وسط زمین .بعدشم که من بی هوش شدم و چیزی نفهمیدم.
رامتین که چشاش و بازکرد قیافه منو با کلی قطرات خون رو صورتم دید؛ اول وحشت کرد ولی بعد از دیدن صورت خودش تو ینه فهمید تنها کسی که خونی و مالی شده من نیستم.
من که همون اوایل تسلیم شدم ولی اون انقدر کتک خورده بود تا ۳ هفته از خونه بیرون نیامد.
از شکستن دماغ و دندون بگیر تا کبودی رو صورت در رفتگی عضلات.
بعد از به هوش اومدن ؛  خیره شدم به آئینه و شروع کردم به گریه کردن،  اونم اوضاع منو دید،  ازم پرسید ناراحتی نداره بدتر از من که نشدی؟ منم گفتم: بابام پدر منو در میاره؛ دماغم شکسته ، بفهمه از جون خودم گذشتم به خاطر تو تا یک ماه تدریس خصوصی تعطیله.
اونم از ترسش ۲۵۰ هزار تومان به من داد. علاوه بر این ۱۵۰ هزار تومان دستمزد تدریس داد.
رامتین بهم گفت : به بابام نگیا ، منو می کشه.
منم گفتم : من که نمی گم ولی قیافه تورو ببینه یه دوربین هم  چک کنه دیگه کارت ساخته.
برو دعا کن دوربینا رو چک نکنه.

از اون طرف در اولین فرصت رفتم پیش  پدر رامتین  و تمام ماجرا را گفتم و بهش گفتم در خونه رو رامتین باز کرد .
بعد از کلی گریه زاری جلوی پدرش و نشون دادن گواهی جعلی از شکستگی دماغ و چسبوندن یه برچسب به دماغم یک میلیون و پانصد تومان گرفتم. به علاوه این همه رامتین از دست باباش یک فس کتک محکم هم خورد.

مدت ها از این واقعه می گذره و رامتین هنوز نمی دونه اون فرد کی بود برای چی حمله کرد و چجوری حمله کرد؟
و هنوز هم من در دیدگاه رامتین و پدرش یک قهرمانم چون جون رامتین و یک جورایی من نجات دادم .

اون همیشه به من بدهکار بود؛ از این واقعه علاوه بر قهرمان شدن در دید اونا ؛ من یک میلیون و نهصد هزار تومان هم تو جیبم رفت.
ولی ماجرا فقط این نبود .
در واقع ماجرا ازین قرار بود که بعد از اون حرف های رامتین در مورد کارگرا با بچه های محله برنامه ریختیم.
به یکی از گنده لات های محل ۱۰۰ تومان پول دادم تا با نقاب بیاد خونه رامتین ولی نقشه به همین سادگی ها هم نبوده.
چون می دونستم که همیشه  ساعت سه ظهر  رامتین از دمه کوچشون پیتزا سفارش میده، هماهنگ کردم تا جای پیتزایی گنده لات بره سر بَختِش .
وقتی رامتین پایین رفت برای گرفتن پیتزا اگه چهره پیک موتوری معلوم می شد نقشه لو می رفت ؛ به همین خاطر مخفی شد و بعد از بالا رفتن رامتین دوباره آیفون رو زد . با شناختی که از رامتین و تنبلی که داشت مطمئن بودم یک کار رو دوبار انجام نمیده و بار دوم از پشت آیفون در خونه رو باز می کنه.
دلیل ورود به واحد هم معلومِه  ؛ من  پشت درب واحد الکی منتظر رامتین نبودم که از جلوی درب حیاط بالا بیاد و من در و براش بِبَندم.
این وسط کلید واحد برداشتم و تو راهرو  زیر گلدون یعنی جایی برنامه ریخته بودیم ، گذاشتم.
رامتینم که از من خاطر جمع بود و  اطمینان داشت و  حواسش به حرکاتم نبود.
از طرفی رامیتن پسری بود که اعتماد به نفس نداشت و با تلقین سریع گول می خورد.
اون موقع ها  کتاب تلقین و اثراتش زیاد خونده بودم و بلد بودم چطور خامش کنم.
در همه اتاق ها و راهرو ها دوربین داشت جز اتاق خواب پدرش ؛ به خاطر همین من تصمیم گرفتم به دلیل گرما و تنوع در درس نقل مکان کنیم و از اتاق رامتین به اتاق پدرش بریم.
بعد از حمله ور شدن برنامه این بود که اول به من حمله سوری بکنه و با  کف گرگی که اون زد خودم رو  به بی هوشی زدم ؛ بعد از مدتی با ضربات شدید گنده لات رامتین با دماغی خونین نقش بر زمین شد. گنده لات که نقاب زده بود و منم از نبود دوربین مطمئن بودم بعد از بی هوشی رامتین خودم اونو یه فس محکم به پاس اون حرفاش زدم و از خون رو دماغش به صورت خودم مالیدم تا ابراز هم دردی کنم.
صبر کردم همین که کمی مانده بود به هوش بیاید خودمو با صورتی خونین به بی هوشی زدم تا اون بترسه.به هوش که اومدیم من همش بهش تلقین کردک که تو دَر رو باز گذاشتی و همه این ها مقصرش تویی ؛ سریع تلقین های من اثرش رو گذاشت و خود اون هم اقرار به مقصر بودن ، کرد.
بعد گرفتن پول از رامتین و پدرش همه قصه رو زود برای پدرش توضیح دادم که سه دلیل داشت:
اول سراغ دوربین ها نره تا شاید برای من دردسر بشه.(ولی در کل هم احتمالش کم بود چون ساعت ها وقت می خواهد تا تیکه ای از فیلم رو پیدا کنی)
دوم یه پول هنگفتی به من بده
سوم یه کتکی هم به رامتین بزنه.
شاید بگید که با یک میلیون نهصد چه کردم خب معلومه صد تومان برای گنده لات و یک میلیون هشتصد هم چون از راه حروم بود نخوردم و با اون یک هفته تمام مدرسه رو ناهار دادم تا تلافی اون بی شرفی های بابای رامتین باشه.
بهتر از همه این ها ؛ این بود که من در چشم رامتین و پدرش هنوز یه قهرمانم.
ولی حقشون بود چون حق و مال کارگر خوردن نداره.
از همین جا از آقای رامتین و پدر معذرت می خوام.

با سپاس .
محمدرضا صادقی نیا
یک شنبه ۱۹ خرداد ۹۸ ساعت ۱۲:۵۵ نصف شب

 

ت


وقتی در جامعه ای فساد تئوریزه و نهادینه می شود ، مردم انتظار ندارند که مسئولی سالم به روی کار بیاید و مردم خواهان مسئولی هستند که نه سالم بلکه فقط کمتر فساد کند.
وقتی در جامعه فساد تئوریزه شود کسی که سفارشی افشای فساد می کند قهرمان مبارزه با فساد در جامعه می شود و فردایش کاندیدا و فردایش یک سخنرانی و فردایش مردم همیشه در صحنه و فردایش روی یکی از صندلی های مجلس.
آری قهرمان سازی به همین راحتی امکان پذیر است ، مردم نا اهل نمی دانند که افشای فساد باید داوطلبانه باشد نه سفارشانه.
وقتی در جامعه ای فساد تئوریزه شود ، حکومت ها صرفا سخنگو هستند و این مردم هستند که باید پاسخگو باشند و از دهان این حکومت ها فعل هایی جزنکنید،نگویید،نکشید، نروید،نزنید و فعل هایی به غیر این ها نمی شنوید و فعل هایی از جمله نکنیم ، نگوییم،نکشیم،نرویم،نزنیم در دهان آن ها نمی چرخد و انگار مقصودشان به هرکس هست غیر از خودشان، آری در این جامعه مردم باید پاسخ بدهند و نباید انقدر گستاخ باشند که سوال هم بپرسند. در این جامعه مردم باید پاسخگو باشند که چرا پوشش اسلامی ندارند؟ ولی نمی توانند سوال کنند که مگر بانک های شما اسلامی هست، مگر اقتصاد شما اسلامی هست، مگر حرف و عملکر شما اسلامی هست که حالا پوشش من هم اسلامی باشد؟
وقتی در جامعه فساد تئوریزه می شود مردم نسبت به فساد بی حس می شوند و این می شود که حساسیت مردم  به یک در ده سال پیش نسبت به امروز از بین می رود و مردم دیگر نسبت به فساد واکنش خاصی نشان نمی دهند و در واقع به آن عادت کرده اند و انگار قانع شدند که باید هر ساله جدیدی بازداشت شود و این امر عملی طبیعی هست و جای تعجب ندارد که .
وقتی فساد در جامعه تئوریزه می شود دیگر نمی شود به تیتر سایت و رومه ای اعتماد کرد، دیگر نباید از خبرنگاران خبر شنید و دیگر نباید به صدا گوش کرد و دیگر نباید به سیما نگاه کرد.
چون آن ها صدای مردم و جامعه نیستند، آنان روابط عمومی هر یک از سازمان ها و نهاد های حکومتی هستند.
و دیگر اعتماد ها معتمد نیستند و دیگر اطلاعات ها مطمئن نیستند و دیگر شرق ها شرقی نیستند و دیگر ابتکار ها مبتکر نیستند و دیگر کیهان ها مکمل نیستند و دیگر همشهری ها  شهری نیستند و خلاصه دیگر رسانه ها معتبر نیستند.
وقتی در حکومتی یک بنیاد مستضعفین وجود دارد و صد ها بنیاد مستکبرین و سرمایه دار ، دیگر مستضعف ها به حاشیه ها رانده می شوند و تیتر و بولتون و مصاحبه های رسانه ها می شود مال قشر سرمایه دار  و صفحه اول رومه ها تعلق می گیرد به پولدار ها و جناح های ی کثیف و دو خط آخر صفحه وقایع رومه ها تعلق می گیرد به قشر مستضعف و آن هم له شدن یک کاگر زیر دستگاه برش بری کارخانه ای است یا خودکشی یک پدر بی پول برای راحتی از ذلت های خانواده است یا داستان کولبری است که در سرمای زمستان یخ زده و مرده.
بله پول چیز کثیفی است ، در هر جا رخنه کند دیگر آن مکان مثل قبل نمی شود.
در جامعه ای مثل جامعه ی یزید که فساد تئوریزه شده و بیت المال را بین خود و دوستانش تقسیم می کند و حق مردم را می خورد باید حسین هایی پیدا شوند که نه تنها خود را بلکه تمام خانواده خود را در این راه فدا کند تا ثابت کند من نه برای قدرت بلکه برای از بین بردن این جامعه آمدم.
هر وقت جامعه به این حد رسید که مسئولانی یزید صفت بر راس کار باشند باید حسین هایی بی آیند ، دوباره حماسه ای به این عظیمی به راه بی اندازند تا جامعه احیا شود.
آری جامعه فقط با خون امثال حسین هایی احیا می گردد، آری هر وقت بخور بخور مسئولی به بی نهایت خود برسد باید خون حسینی ریخته شود ، آری وقتی در جامعه فساد عادت شود باید خون حسینی ریخته شود آری هر وقت در جامعه یک نفر از گشنگی و دیگری از پر خوری بمیرد باید خون حسینی ریخته شود.
آری باید خون حسینی ریخته شود
شهید بهشتی می گفت: هر جا دیدید می گویند در اینجا دین و اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست ، بدانید دین اسلامش قلابی است . و شهید خوب فهمیده بود که همین دین نما های قلابی باعث شدند که فساد در جامعه تئوریزه شود.
وقتی امام خمینی می فرماید: خطری برای ت بالاتر از توجه به رفاه و حرکت برای پول اندوزی نیست.
منظور دارد و وقتی امام علی می فرماید:من نال استطال، هرکس به پول و ثروتی و سرمایه ای و قدرتی برسد طغیان و ی و مال مردم خوری و اختلاس می کند. منظوری دارد.
و بی توجهی به همین منظور ها باعث شده است که جوانان این سرزمین از ت و اسلام و نماز و دین گریز باشند .
و البته دلیل دارد ، زیرا هر چه حدیث و خطبه و آیه که در کتاب دینی اشان خوانده اند ، احکام بوده و طهارت و نجاست ، هر چه در رساله هایشان خوانده اند درباره احکام و طهارت و نجاست بوده و هر چه در منبر و مسجد و حسینیه شنیده اند روضه ها ای از رنج و مشقت و سختی های امام حسین بوده و صدای گریه حضار و دیگر هیچ و بدبختانه چیزی از آرمان های او، عقاید او ، عملکرد او، پیروزی های او نشنیده و با خود گفته اند حتما اسلامی اسلامی که این ها می گویند همین است، احکام و روضه و گریه. ولی این جوانان نمی دانند و حق هم دارند که نمی دانند زیرا که مبلغان ما، مسئولین ما و بعضا ون ما تعریف درسی از اسلام نکرده اند و اگر می کردند به این اوضاع دچار نبودیم .
و اسلام طرفدار انتقاد است ، اسلام طرفدار اصلاح است و در جامعه ای که در آن فساد تئوریزه شده انتقاد نمی پذیرد ، قضاوتت می کند و سعی می کند با توهین و تهدید تو را پس بزند ولی خدا می داند که نمی توانند.
جامعه ای که منتقدان خودش را پس بزند و فرصت اصلاح را از آنان بگیرد ،مردم گرسنه و زخم خورده با زور و اغتشاش سعی می کند به اصلاح نادرست جامعه دست بزند.
چون راهی برایش باقی نمانده و این می شود که منتقدان در حصار و کارگران در بند سرمایه داران و افراطیون قدرت به دست هستند و به همه عنگ ضد اسلامی و انقلابی می زنند و توهین می کنند .
عنگ می زنند و توهین می کنند
عنگ می زنند و توهین می کنند
عنگ می زنند و توهین می کنند
ولی جامعه این طور نمی ماند؛ شمایی که به من فحش میدهی من به تو سلام می کنم.

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

بترس از آن قلمی که آغشته شود به خون به جای سَوَد
که گر یک نفر بمیرد برای دوات
 هزار نفر زنده کند برای قلم


فردوسی را ترور می کند به شاهنامه نارنجک می بندد تا منفجر شود ولی نمی فهمد چرا همچنان مادران ایرانی شب که می شود  آرش کمان گیر و رستم دستان را برای کودکانشان می خوانند.
حافظ را می کشد و دیوانش را به درختی می ببندد به او شلیک می کند ولی نمی فهمد چرا همچنان شب یلدا که می رسد ، خانواده ها دور هم جمع می شوند و فال حافظ می گیرند.
تخت جمشید را به آتش می کشد و سردیس های آن را اعدام می کند ولی نمی فهمد چرا همچنان عشق به تاریخ باستان این سرزمین از دل این مردم نمی رود.
منشور کوروش را به زمین می  کوبد نابودش می کند ولی نمی فهمد چرا همچنان قانون برابری و آزادی بین مردم وجود دارد. 
تختی را می کشد مدال هایش را می سوزاند ، ولی نمی فهمد چرا مردانگی و خوی پهلوانی از میان مردم نمی رود.
پاسارگاد را به توپ می بندد تک تک کتیبه های کوروش را با تبری خرد می کند ولی نمی فهمد چرا  حس مهین پرستی و میهن دوستی از میان مردم رسته نمی شود.
سعدی را به رگبار می بندد گلستانش را جهنم می کشد ولی نمی فهمد چرا طبع شاعری و شیرین سخنی مردم از بین نمی رود.
نوروز را به موشک می ببند بیا و ببین  هفت سین را به چه خونی می کشد ولی نمی فهمد چرا همچنان سال دیگر که می رسد ، شب های قاشق زنی از یاد فرزندان این کشور نمی رود.

فرهاد را سر می برد و شیرین را بیوه می کند ولی نمی فهمد چرا  این عاشقی های شیرین وار هنوز در قلب مردم جاودانه است.

مولوی را بمباران می کند و مثنوی را تکه تکه ولی نمی فهمد چرا همچنان این مردم رقص ثنا را از یاد نبرده اند.

تمام باند های مساجد را به پایین می کشد و در ها را گل می گیرد ولی نمی فهمد چرا همچنان که فرزندی به دنیا می آید چشم باز نکرده در گوشش الله اکبر می گویند.
به مزار شهدا می رود و تمام قبر ها را شخ می زند و پیکر ها را نابود ولی نمی فهمد چرا همچنان از میان این مردم شهید های ده ساله و دوازده سال بیرون می آید.

به حرمین معصومین تکدی گری می کند و اهانت ولی نمی فهمد چرا موقع جنگ که می شود جوانان این سرزمین با ذکر یا حسین یا زینب به روی دشک های  مین دار و زمین های خاردار می خوابند.

آری نمی فهمد ، زیرا که درک درستی از فرهنگ و بالعخص فرهنگ ایران و ایرانی ندارد.
آری چون نمی فهمد که فرهنگ این سرزمین لایه کتابی و داخل قبری و  در متن کتیبه ای و درون بازوان پهلوانی و در فهم عشقی و در خون شهیدی جا نمی شود. مردم این سرزمین عاشق شخص نمی شوند که پس از مرگ دیگر نباشد بلکه عاشق شخصیتی هستند که همواره داخل خون این مردم می جوشد و درون خاک این کشور می پرورد.
او نمی داند که فرهنگ این سرزمین در خون این مردم جاریست و با ریختن خون ما بر زمین ، این زمین است که با فرهنگ می شود و فرزندانی با فرهنگ می زاید.
بریزد خون ها را مردم با فرهنگ تر می شوند.
بکشید ما را مردم ما آگاه تر می شوند.

به ذره ذره ی اشک های مادر بزرگ در جانمازش موشک می زند.
به به بخش بخش  بوسه های روی پای پدرش موشک می زند.
به حرف حرف دعاهای  مادرش بعد از نماز موشک می زند.
چون که می داند همین بوسه ها و همین اشک ها و همین دعا هاست که قاسم سلیمانی ها و تختی ها و فردوسی ها و فرهاد ها و آرش ها و مولوی ها می سازد.
آری شاید شخص یک سرداری را کشتی ولی حالا چه؟شخصیت او که ترور شدنی نیست، عشق به میهن که ترور شدنی نیست ،اشعار عاشقانه حافظ که ترور شدنی نیست ،خوی پهلوانی و تختی که ترور شدنی نیست، نوروز و هفت سینش که ترور شدنی نیست، شب یلدا و شادباش هایش که ترور شدنی نیست، منشور کوروش و درس آزادگی که ترور شدنی نیست ،آرش کمانگیر و عرق به کشور که ترور شدنی نیست و خلاصه بدان که فرهنگ این مردم ترور شدنی نیست.
تو با ترور یک قاسم سلیمانی ، هشتاد میلیون قاسم سلیمانی در قلب این مردم ساختی و حالا چه می خواهی بکنی؟ می خواهی قلب ۸۰ میلیون انسان را نشانه بگیری.
آری کلتت را بکش از من شروع کن و ولی بدان:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما


نمایندگان شامی


مردمی جالبی داریم، یک ماه کامل برای کسی که مردم او را به صد هزار دینار فروختند زجه می زنند و گریه می کنند که لعنت بر آن مردمی که شرفشان را فروختند، ای وای بر یزید که چنان با حسین کرد ، ای وای بر آن مردم بی وفای مزدور.
ولی غافل از این که مردم زمانه حسین خود را به صد هزار دینار فروختند و این صد هزار دینار ، صد ها برابر شرف دارد بر آن فردی که آینده کشورش را ، آینده فرزندانش را و در آخر سر آینده نخبگان وطنش را به یک شب شام می فروشد و ای کاش شما هم صد هزار دینار پول گرفته بودید و خود را به این ارزانی نمی فروختید.
و وای بر آن شامی که با آن، هم خودت را و هم ما را بدبخت کنی و هم نخبگان ک را با مفت خور ها طاق بزنی و وای بر ما که همه ی بدبختی هایمان از همین جاست.
ولی بدان با گرفتن یک شام یک شام دیگرت را از دست می دهی، شرافتت،آبرویت و مرامت.
آن نماینده می گذارد یک شب تو بخوری و خودش تا چهار سال دیگر .
نماینده ای که با خوردن وارد مجلس شود باید پول بخور بخور هایت و بخور بخور هایش را در بیآورد و از آن انتظار بی جای خدمت به مردم نباید داشته باشی.
و همین می شود که در اوج روضه علی اصغر درحسینیه محل که مداح از تشنگی کودک و زجر های او می گوید و مردم که در نهایت احساساتشان هستند، فردی از میان جمع بلند می شود و می گوید : به لبان خشکیده علی اصغر قسم که من برای خدمت آمده ام و تا آخرش هم وایستاده ام.
بعد از ورودش به مجلس به جرم احتکار شیرخشک و پوشک بازداشت می شود.
آری اینچنین جنایتکارانی هم داخل کشورمان داریم.
آری اگر هدف رسیدن به پول و قدرت باشد ، نان به نرخ روز می خورد یعنی زمانی برای رسیدن به قدرت برای علی اصغر گریه می کند و زمانی برای رسیدن به قدرت گریه صد ها علی اصغر را در می آورد.
به خدا قسم که شیطان شرف دارد به این نمایندگان و وای بر مردی که بعد از گذشت چهل سال باز هم گول حرف های این شیادان را می خورند.
در بند های رد صلاحیت شورای نگهبان به جای بند، اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛باید بنویسند، عدم اعتقاد و التزام عملی به تن پرور در امور و بد دهنی به مردم.
به جای بند، ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت فقیه مطلقه ؛باید بنویسند، عدم ابراز وفاداری به چاپیدن پول ملت و خوابیدن های بی مورد در صحن علنی.
به جای بند، داشتن تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران، باید بنویسند ،نداشتن گرین کارت کشور های غیر و عدم وطن فروشی.
به جای بند، داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد و معادل آن، باید بنویسند ، داشتن حداقل سواد و شعور لازم یا معادل آن، احترام به شعور ملت.
و در سوگند نامه هایشان به جای اینکه بگویند: سوگند می خورم از قانون اساسی اطاعت کنم و در گفته ها،نوشته ها و اظهار نظر ها استقلال کشور و آزادی مردم را مد نظر داشته باشم.
باید بگویند:
سوگند می خورم یک بار هم که شده قانون اساسی را بخوانم و در نوشته هایم غلط املایی و در گفته هایم تلفظ اشتباه و در اظهار نظر هایم دروغ و حرف بی جا نباشد.
و لپ کلام اینکه ، مردم عزیز رایتان را نفروشید.
والسلام
محمد رضا صادقی نیا

 



امروز صبح که تنها قهوه می خوردم تازه فهمیدم ، که قهوه تلخ برایم شیرین تر از تلخی بی توست.
حال که نیستی می گویم در تمام مدتی که با تو صبح ها قهوه می خوردم ، برایم زهری بود که به دهانم می آمد ولی لب تر نمی کردم و حرفی نمی زدم.
چیزی می گویم بین خودمان بماند، الان هم همین طور است ولی بدان اعتیاد جرم نیست یک نوع بیمارست.
نه اعتیاد به قهوه بلکه اعتیاد به خاطراتی که خوردن قهوه برایم تداعی می کند.
نمی دانم کسی را در زندگی دوست داری یا نه ولی به جان آن کسی که دوست داری بیا، بیا که روزگارم را سیاه و سیاهی موهایم را سفید کردی.
یادت می أید، یادت می آید می گفتی دوست داری موقع خوردن ناهار ژاکت سبزم را با لباس سفید بپوشم.
من هنوز هم می پوشما،وقت ناهار که می شود میز را آماده می کنم، لباسم را تنم می کنم ، دو بشقاب غذا می کشم، در یک سوی میز خودم می نشینم و در سوی دیگر عکست را می گذارم و یک بشقاب غذا جلویت ، همین طور که می خورم ، مشغول حرف زدن با تو می شوم، همچنان که به عکست نگاه می کنم اشتهایم باز می شود و پس از خوردن غذایم منتظر می شوم که بیایی و بی صبرانه به در نگاه می کنم و می ترسم دیر بیایی و غذا سرد بشود ولی نمی آیی ، دیروز چهار ساعت به در خیره شدم ولی نیامدی.می دانم، می دانم که حرف هایم را می شنوی، فقط یک خواسته ای ازت دارم که یک بار هم که شده بیایی و به این مردم ثابت کنی که من دیوانه نیستم.
بیا، بیا که با آمدنت یک بار هم شده برایم ثابت کن که خدا صدایم را می شنود.
بیا که عشقت مرا کور کرده و زیبایی های جهان به چشمم نمی آید.
نمی دانم، شاید این خاصیت عاشقی است، شاید تو نباید بیایی من هر روز از تو بنویسم .
شاید نباید روزگار لیلی هایی را به مجنون هایی برساند تا لیلی و مجنون هایی خلق شود.
شاید، نباید فرهاد هایی به شیرین هایی برسند تا فرهاد و شیرین هایی خلق شود.
یادت می آید برای شب عروسی مان پولی نداشتم تا کتی بخرم و مجبور شدم کت پاره دوستم را قرض بگیرم. درست است آن زمان ها پولی نداشتم ولی تو را که داشتم ، حالا تا دلت بخواهد پول دارم ولی حیف که دیگر تو را ندارم.
بی پولی با تو خیلی زیبا تر از پولداری بی توست، خیلی، شاید فکرش را هم نتوانی بکنی.
شاید جالب باشد که بدانی ، دیشب از درد تا صبح خوابم نمی برد ، کبودی زیر چشمانم هم حرف هایم را تصدیق می کند.
می دانی چرا ؟ چون دیروز که نبودت کلافه ام کرده بود ، لباس پوشیدم و به خیابان رفتم ، حیرت زده به نی که راه می رفتند نگاه می کردم که شاید گذرت به خیابان های ما بخورد و تو را پیدا کنم.
ولی مرد های خیابان عشق درونم را ندیدند و به خیالشان فکر کردند که من به زن های آن ها نظری‌ دارم .
ولی این دیوانگان نمی دانند که مگر عاشق به جز معشوق به چیز دیگری هم فکر می کند، چه برسد که به کسی نظری هم داشته باشد.
همچنان که مرا می زدند ، فردی از راه رسید و دادی زد که این مرد دیوانه است نزنیدش. نمی دانستم روزی دیوانگی ام مرا از مرگ نجات دهد.
خودت را ناراحت نکن حماقت این مردم ثابت شده است، مردمی که از عشق بویی نبرده اند ، حق هم دارند که مرا بزنند.
ولی من از این درد ها برای تو زیاد کشیده ام روزی از خانواده ام، روزی از برادرانت و حالا هم از مردم.
اشکالی ندارد مشکل من که زخم های بدم نیست که به سر ماه نرسیده با پمادی خوب می شود ، مشکل من زخم عشقت است که ده سال است خوب نمی شود که هیچ کم کم دارد دیوانه هم می کند مرا.
بیا، بیا که با آمدنت برای یک بار هم که شده به این مردم شهر ثابت کنی که من دیوانه نیستم.
بیا


نامه خوانده شده قسمتی از یکی از نامه های بی نشان در اداره پست می باشد.

 

 

 

محمدرضا صادقی نیا

 

اگه دوست داشتی برای رفیقات هم بفرست


لطفاً گوسفند نباشید!

رابرت کیوساکی در کتاب خود مثال جالبی از آموزش و پرورش می زند ؛ او می گوید شما فرض کنید که سیبی جلویتان بگذارند و به شما به اجبار بگویند که باید این سیب را بخورید ، در صورتی که نه شما سیب دوست دارید و نه آن سیب برای شما خاصیتی دارد. سپس که آن سیب را خوردید ؛ می گوید باید دست بر دهان کنید و آن سیب را بالا بیاورید ؛ شما هم می مانید که چرا آن سیب را که با آن همه مصیبت خوردم؛  حالا باید بالا بیاورم.  ولی در جواب می گویند ما باید بفهمیم که تو چه قدر سیب خورده ای ؛ بعد که سیب را بالا آوردی اگر زیاد و خوب بالاآوردی نمره بیست می دهند و می گویند که آفرین و اگر کم بالاآوردی باید دوباره بخوری . در صورتی که این سیب نه خاصیتی برای شما جذب می کند و نه از روی علاقه این کار را می کنید. و تو همچنان مبهوت می مانی که این چه سیستم سنجشی است . حال اگر به جای آن سیب ؛ مطالب آموزشی درسی مان را بگذارید می فهمید که نظام آموزشی درسی ما چگونه است! با تنبیه شما را مجبور می کند که مطالبی را از درس حفظ کنید؛ در صورتی که این مطالب در زندگی تقریبا هیچ کمکی به شما نمی کند ؛ پس از حفظ کردن آن با هزار مشقت(کتاب آموزش، کلاس آموزشی ، شهریه مدرسه) می گوید حالا این مطالب را بر روی کاغذ بنویس تا من مطمئن شوم که تو حفظ کرده ای و دروغ نمی گویی . پس از نوشتن آن روی کاغذ و بعد از اینکه مطمئن شد که تو مطالب را به خوبی حفظ کردی یک بیست به تو می دهد و تو خوش حال ، فارغ التحصیل می شوی و بعد از چند سال همه آن ها یادت می رود زیرا برای تو کاربردی نداشته و تمام پول و وقت و ذهنت به هدر رفته. آموزش و پرورش ما  بیشتر ازینکه ، آموزش و یادگیری باشد؛ آزمون حافظه است و می خواهد حافظه شما را در دوازده سال بسنجد و چه قدر مطلب در ذهنتان می ماند!!!
علاوه بر مطلب بالا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دو اصل یعنی اصل 3 و اصل 30 قانون اساسی وجود دارد که دولت را مم کرده که آموزش و پرورش رایگان در دسترس عموم باشد ، یعنی به طور مساوی دولت به همه دانش آموزان سرویس بدهد؛ ولی وقتی در مدرسه غیر دولتی سالیانه چهل میلیون شهریه می گیرند و دانش آموزان را فرانسه و برزیل می برند، برای هر دانش آموز یک اسب اجاره می کنند، در هفته ، دوبار دانش آموزان را اردو می برند ، بهترین مدرّسان کنکور به دانش آموزان درس می دهند و. در واقع دارد به ما دانش آموزان این را القا می کند که هر کس پول بیشتری داشته باشه بهترین معلم را دارد ، بهترین امکانات را دارد، بهترین رتبه کنکور را دارد و در نهایت بهترین رشته دانشگاه و بهترین شغل در آینده و اگر کسی صرفا پدر پواداری نداشت نباید درس بخواند چون که درس خواندن برای پولداران است نه بی پول ها!!!!
در سال پیش طبق مصوبه آموزش و پرورش 90 درصد مدارس دولتی شهر تهران هیئت امنایی شد صرفاً به این دلیل که پول بیشتری از دانش آموزان بگیرند ، یعنی کلاً اعتقادی به آموزش و پرورش رایگان ندارند و علناً دو اصل قانون اساسی را نقض می کنند.
پارسال آموزش و پرورش اعلام کرد که مدارس دولتی ده هزار میلیارد تومان شهریه گرفتند یعنی دو برابر بودجه کل آموزش عالی این حرف با آموزش و پرورش رایگان چه تناسبی دارد.
آقای محسن حاجی‌میرزایی؛ وزیر آموزش‌وپرورش در نشست خبری با رسانه‌ها خبر داد که بودجه پیشنهادی این وزارتخانه برای سال 99، 73 هزار میلیارد تومان است اما دولت رقم 54 هزار میلیارد تومان را در نظر گرفته است یعنی 20 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارند.
دولت هر وقت کسری بودجه داره از آموزش و پرورش تامین می کنه این در حالی است که بودجه نهاد ریاست جمهوری 124 درصد افزایش یافته و از 12 میلیارد تومان به 300 میلیارد تومان افزایش داشته.
همچنین طبق گفته دولت، بودجه آموزش و پرورش 50 هزار میلیارد است که طبق گفته معاون پشتیبانی و توسعه وزارت آموزش و پرورش؛ 94 در صد از کل بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق و دستمزد می شود و هزینه سرانه دولت برای هر دانش آموزش 25 هزار تومان است!!!
یعنی اندازه پول توجیبی یک هفته خود دانش آموز هم دولت هزینه نمی کنه و از آن طرف طبق گفته رئیس کل زندان های ایلام هزینه یک روز زندانی 120 هزار تومان است که در سال 54 میلیون می شود ، دولت برای یک زندانی که در آینده کشور هیچ نقشی ندارد 54 میلیون هزینه می کند و برای یک دانش آموز که آینده مملکت را می سازد 25 هزار تومان، این اگر ذبح عدالت نیست پس چیست!!  

طبق آمار نفرات برتر کنکور 73 درصد از سمپاد و 14 درصد از غیرانتفاعی و 13 درصد از نمونه دولتی هستند و از این میان سهم مدارس دولتی صفر است، یعنی هر کسی که پول بیشتری داشته باشد رتبه کنکور بهتری دارد و مدارس دولتی که برای قشر ضعیف جامعه هستند عملاً هیچ درصدی در این میان ندارد و این یعنی یک فاجعه !!
در کشور ما 23 نوع مدرسه وجود دارد و این خود یک نوع رکورد است زیرا کشور های پیشرفته مثل آمریکا فقط یک نوع مدرسه دارد و آن هم دولتی است، زیرا عقیده دارند که با تفکیک دانش آموزان بهتر ؛ امیدی برای درس خواندن دانش آموزان عادی نمی ماند و و باعث منزوی شدن دانش آموزان می شود و به پیشرفت کشور ضربه می زند، چون بسیاری از دانش آموزان با استعداد در همین مدارس عادی هستند، ولی دولت ما هیچ توجهی به این معضلات نمی کند!

سرانه هزینه دولت برای یک معلم در ایران زیر هزار دلار است این در صورتی است که در ترکیه ١٠٣٠٠دلار آفریقای جنوبی ٧٢٧۴ دلار- امارات ۵٧ هزار دلار- ژاپن ۴٢ هزار دلار- سوئد ۴٩ هزار دلار -کره جنوبی ٢٠٧٠٠ دلار- مای ٨۴٠٠ دلار و هند ١٣٧١ دلار است ؛ همچنین سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی ایران حدود ۲ تا ۳ درصد؛ ترکیه ۴.۴ درصد؛ عربستان صعودی ۵.۶ درصد؛ افغانستان ۳.۱ درصد؛ دانمارک ۸.۷ درصد؛ سوئد ۷.۷ درصد است و میانگین هزینه دولت برای هر دانش آموزان در  امریکا 5 هزار دلار ، سوئد 9 هزار دلار ، سوئیس 12 هزار دلار در صورتی که ایران در این میان  25 هزار تومان است و این یعنی فاجعه ای وصف ناپذیر ولی جالبتر آنکه با این حال باز آموزش و پرورش ما طلبکارانه می گوید که زیاد هزینه می کنیم.
کاش فرزندان مسئولین ما هم در ایران درس می خواندند تا کمی از مشکلات ما آگاه بودند ؛ آقای رئیس جمهوری کمی به ما هم توجه کن. 


رهبری در مورد مدارس غیر دولتی (سال 66)می گوید:
ما به
ھیچ وجه طرفدار این نیستیم که کسانی بیایند فقط به صرف اینکه پولدارند، یک مدرسه تشکیل بدهد، خودشان اداره کنند، خودشان ت گذاری کنند، به ھیچ وجه ما این را تأییدنمی کنیم. اگر بنا شد به آموزش و پرورش به عنوان دکان، به چشم یک وسیله‌ سودبخش و سودده نگاه بشود، یقیناً فسادآمیز و فسادانگیز خواهد بود. محیط آموزش و پرورش را فاسد می‌کند، ارزش و اعتبار علم را از بین می‌برد» (12/2/1366)
جالب تر آنکه در لایحه مدارس غیردولتی سال 95 ، مطالب جالبی آمده از جمله اینکه در تبصره یک این لایحه آمده که هزینه مجوز تائسیس مدارس غیر دولتی دویست هزار تومان است که به حساب دولت واریز می شود، همچنین در ماده 10 آمده بانک ها موظفند تا 50 درصد کل هزینه مدارس غیر دولتی را وام بدون ربا بدهند!!!! همچنین در ماده 13 دولت موظف است تا 50 درصد از سرانه هزینه یک دانش آموز را در مدارس غیردولتی بدهد و همچنین در ماده 19 آمده که مدارس غیر دولتی از هر گونه عوارض و مالیات معاف هستند و در ماده14 آمده مدارس غیر دولتی می توانند از سازمان ها و نهاد های حکومتی و وزارت آموزش و پرورش و همچنین از موسسات خیریه پول بگیرد و هزینه مدرسه کند!!

یعنی بهترین کاسبی همین مدرسه ساختن است که از مالیات و عوارض معافی هستی جالب آنکه به تولیدی ها ورشکسته وام بدون ربا نمی دهند ولی به شما میدهند، 50 درصد سرانه هزینه دانش آموز هم می توانی از دولت بگیری ، کل هزینه برای مجوز گرفتن هم دویست هزار تومان است که از یک ساندویچی ارزان تر است، بعد از تائسیس مدرسه هم هر کاری دوست داشتی می توانی انجام بدی.

یعنی برای مدارس دولتی که قشر ضعیف جامعه هستن هیچ یک از این تسهیلات وجود ندارد ولی برای مدارس غیر انتفاعی که قشرپولدار هستند تسهیلات ویژه ای می دهند و این یعنی ذبح عدالت در آموزش و پرورش.

 

محمدرضا صادقی نیا

لطفا نظر دهید و اشتراک گزارید.


آخرین روزی بود که میدیدمش ، یک صندلی گذاشت کنارم و نشست و گفت:
چرا مثل دیوونه ها سرت رو انداختی پایین ،چیه از دست من ناراحتی؟
گفتم:
موش دل را که به صد خون جگر پروردم
عاقبت گربه عشق آمد و دندان زد و رفت
گفت:
دم رفتنی عکس ها مو می برم که دیگه از دیدنشون هم اذیت نشی.
گفتم:
زین بیابان گذری نیست سواران را، لیک
دل ما خوش به فریبی است غبارا تو بمان

گفت:
می تونم بپرسم من با تو چیکار کردم که تو الان این حرف ها رو میزنی؟
گفتم:
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست‌های خویش و دامان تو را آمد به یاد!

گفت:
تو می خوای مثلا با این کارات با من دشمنی کنی.
گفتم:
دشمنت را همچو میخ خیمه می خواهم مدام
تن به خاک و سر به سنگ ریسمان بر گردنش

گفت :
ببین تو این چند ساله برای من خیلی زحمت کشیدی کمکم کردی الان کاری می خوای برات کنم.
گفتم:
احسان هنری نیست به امید تلافی
نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید

گفت:
الان تو این لحظات نمی خوای حرفی بزنی؟ نمی خوای چیزی بگی؟
گفتم:
سالکی گفتا چه داری آرزو؟  گفتم سکوت!
معنی صد نکته را در یک سخن پیچیده‌ام.

گفت: من که دارم میرم ، امید وارم از من بهتر برات پیدا بشه.

گفتم:
هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر
مجبــــور نیستـــی بمانی . ولــی نرو!

گفت:
من نمی دونم بین ۷ میلیارد نفر چرا فقط گیر دادی به من؟
گفتم:
پاسخ بده از این‌همه مخلوق،چرا من!
تا شرح دهم از همه‌ی خلق، چرا تو.
گفت:
دیگه داری اذیتم می کنی بهتره برم ، این حرفات برای همیشه تو ذهنم می مونه.
گفتم:
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی!
گفت:
من که دارم ولی خودتو انقدر اذیت نکن، این حرفات مانع رفتن نمیشه.
گفتم:
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری
یا بمان
یا که نرو
یا نگهت می‌دارم.

گفت:
یک خواهشی ازت دارم دم رفتن ، اگه میشه دیگه پیام بهم نده ، برام دردسر میشه.
خدا حافظ
منم همین طور که ازم دور می شد ، با صدای بغض آلود گفتم:
من گرفتار و تو در بند رضای دگران
من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران.

محمدرضا صادقی نیا



همین کرونا جنبه های مثبت هم داشته ها،
همین کرونا باعث شد، ارگان های نظامی به جای ساخت بمب و موشک،دستکش و ماسک و مایع ضد عفونی کننده تولید کنند.
همین کرونا باعث شد نظر مردم به پزشکان به جای پول پرست به مدافعان سلامت تغییر کند و بیمارستان ها به جای پول نجومی رایگان کار کنند.
همین کرونا باعث شد، قدر همین بوس و ماچ کردن های الکی مو نو بیشتر بدونیم، و دلمون لک بزنه برای یک بوس بدون ترس.
همین کرونا باعث شد، بفهمیم زالوصفت های جامعه ما کدامند و چه کسانی احتکار می کنند و جامه حجامت شود ازین افراد.
همین کرونا باعث شد، دانش آموزان ما قدر آموزش و پرورش رو بیشتر بدانند.
همین کرونا باعث شد،حرمین معصومین به جای گلبارون کردند خشک هر ساله حرم ، گل بارانی ها را به بیمارستان ببرند و حال صد ها بیمار را شاد کنند.
همین کرونا باعث شد، قدر رفت و آمد ها مون ، یک شب شام کنار هم خوردن ، با هم حرف زدن و خیلی چیزای دیگرو بدونیم ولی چه بهتر که قدر این کار ها را فقط زمانی که از دست می دهیم ندانیم و زمانی که آن ها را داریم هم به فکرشان باشیم.

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها